الف. تقيه از حکومت در دوران هشام و منصور، براي نمونه ميتوان به موردي اشاره کرد که امام عليه السلام همراه يکي از واليان مجبور به قران شد،۱ در حالي که طبق مذهب شيعه و روايات ائمه اتصال دو طواف به يکديگر، بدون فاصله انداختن نماز جايز نيست۲ .
ب. پراکندگي اصحاب آن حضرت از جهت مذهب که امام عليه السلام در مواردي طبق مذهب فقهي پرسشگران جواب ميداد؛ براي مثال امام در روايتي تعداد تکبيرهاي نماز ميت را به اهل ميت واگذار ميکند تا طبق مذهب خود انجام دهند؛۳ در حالي که در مذهب تشيع نماز ميت پنج تکبير دارد۴ .
ج. حفظ جان اصحاب خود؛ گاهي امام عليه السلام براي حفظ جان اصحاب خود که ميدانست دشمن در کمين آنان است، احکامي را بيان ميکرد که خلاف حکم واقعي بود تا بدين وسيله دشمن، آنها را به شيعه بودن نشناسد؛ مانند فرمان آن حضرت مبني بر وضوي تقيهاي به داود بن زربي۵ . امام کاظم عليه السلام نيز در موقعيتي مشابه امام صادق عليه السلام به علي بن يقطين همين گونه دستور ميدهند۶ ؛
د. شکاک بودن اصحاب حضرت؛ توضيح، اين که تمام ياران ائمه از لحاظ ايمان و اعتماد به آن بزرگواران در درجه يکساني قرار نداشتند؛ برخي با يقين، گوش دل به سخنان ايشان ميسپردند و برخي ديگر، با مايهاي از شک و ترديد نزد ايشان ميرفتند که در برخي مواقع امام را مجبور به بيان حکم تقيهاي مينمود؛ براي مثال از امام صادق عليه السلام نقل شده که فرمودند:
إن الشيعة اتوا ابي مسترشدين فافتاهم بمرّ الحق و اتوني شکاکاً فافتيتهم بالتقية؛۷
شيعيان براي يافتن پاسخ پرسشهاي خود به پدرم مراجعه ميکردند و پدرم در جواب آنها حق را ميگفت، هر چند تلخ بود، اما آنها به من در حال شک مراجعه ميکنند، من براي آنها فتواي تقيهاي صادر ميکنم.
با اين توضيحات، اهميت تاريخ و آشنايي با وضعيت زمان هر کدام از ائمه در شناسايي روايات تقيهاي بيشتر نمايان ميشود.
8 . وجود راوي عامي مذهب در سند حديث
در ميان اصحاب ائمه روات و شاگرداني با مذاهب فقهي مختلف حضور داشتند و در نتيجه، هر کدام سؤالاتي از امام مينمودند و امام بر اساس شناختي که از آنان داشت، مطابق مذهب خود آنها حکم مسأله
1.. همان.
2.. بنگريد به: الاستبصار، ج ۲، ص ۲۲۱؛ تهذيب الاحکام، ج۵، ص ۱۱۵.
3.. تفصيل وسائل الشيعه، ج۳، ص ۸۶ .
4.. همان، ج۱، ص ۴۵۸.
5.. همان، ج۱، ص ۴۴۳.
6.. همان، ج ۱، ص ۴۴۵.
7.. همان، ج۴، ص ۲۶۴؛ تهذيب الاحکام، ج۲، ص ۱۳۵.