هذه الرواية وردت مورد التقية و علي ما يذهب اليه مخالفوا الشيعة، و العلم حاصل لکل من سمع الاخبار إن من دين ائمتنا عليهم السلام اباحة المتعة؛۱
اين روايت بر اساس تقيه و بر مبناي آنچه مخالفان شيعه معتقدند، وارد شده و علم به اين مطلب براي هر کس که احاديث را شنيده باشد، حاصل است که مباح بودن متعه از شيوه امامان ماست.
در اين کلام ميتوانيم عبارت «من دين ائمتنا» را عبارتي ديگر از ضرورت فقه شيعه به حساب آوريم.
نتيجه
از مطالب ذکر شده، در اين نوشتار نتايجي حاصل ميشود که ميتوان در موارد زير به آنها اشاره کرد؛
1. در زمان ائمه فشارها و آزار و اذيتهاي زيادي از ناحيه مخالفان شيعه به اين بزرگواران و پيروانشان وارد شده و اين از مسلمات تاريخي است.
2. در فضاي خفقان آوري که عليه ائمه عليهم السلام و ياران ايشان ايجاد شده بود، استمرار حرکت و دوام بقاي شيعه به عوامل مختلف و از جمله صدور احاديث مخالف واقع از جانب ايشان بستگي داشت، که اين احاديث مخالف واقع اصطلاحاً احاديث تقيهاي ناميده ميشوند.
3. براي شناسايي احاديث تقيهاي از غير تقيهاي ملاکها و مشخصههايي ميتوان ذکر کرد که اين تفکيک را ميسر مينمايد.
4. از راههاي تفکيک احاديث تقيهاي از غير آنها، شناخت احاديث متعارض است؛ يعني حديث تقيهاي بايد در بين ساير احاديث معارض داشته باشد.
5. گاهي اوقات معصوم عليه السلام صراحتاً بيان ميکند که فلان حديث از روي تقيه بيان شده است، لکن گاهي اوقات بدون صراحت، تقيهاي بودن را آشکار ميکند؛ يعني قرينه و نشانهاي به جاي ميگذارد که نشان دهد تقيه بر سخن او حاکم است؛ مانند اين که در پاسخ سوال، جواب غير منطبق بگويد يا از سوال نهي کند.
6 . از ديگر راههايي که توسط ائمه عليه السلام براي شناخت احاديث تقيهاي بيان شده است، اخذ به حديث مشهور بين اصحاب و رها کردن روايت شاذ است؛ يعني اگر يک روايت از طريق فردي موثق نقل شده، ولي اصحاب از آن اعراض کرده باشند و به حديث ديگري که مخالف آن است، روي آورده باشند، اين احتمال وجود دارد که علت اعراض اصحاب، تقيهاي بودن روايت بوده باشد.
7. اگر حديثي از معصوم عليه السلام نقل شده باشد که با فتواي اهل سنت موافق باشد، احتمال تقيه در آن وجود دارد؛ لکن موافقت با همه اهل سنت (به خاطر وجود اختلاف بين خود اهل سنت) يا اهالي شهر
1.. تهذيب الاحکام، ج۷، ص ۲۵۱.