خاص ملاک نيست، بلکه به طور کلي موافقت حديث با هر کدام از فرقهها و مذاهب اهل سنت ميتواند نشانهاي بر تقيهاي بودن حديث باشد.
8 . گاهي اصحاب معصوم عليه السلام که در زمان ايشان ميزيسته و همنشين آنها بودهاند، به تقيهاي بودن حديث اذعان ميکنند.
9. وجود راوي عامي مذهب در سلسله سند حديث نيز از ديگر ملاکها جهت شناخت احاديث تقيهآميز است؛ زيرا ائمه عليهم السلام گاهي بنا به دلايلي مطابق مذهب پزسش کننده پاسخ ميدادهاند. بنا بر اين، چنانچه حديثي که در سلسله سند آن فردي عامي مذهب وجود دارد با روايت ديگر در تعارض افتد، حمل بر تقيه از راهکارهاي ممکن است.
10. علم به تاريخ و شرايط زماني و مکاني ائمه عليهم السلام در زمان صدور حديث نيز کمک شاياني در جداسازي احاديث تقيهاي از غير تقيهاي ميکند.
11. شيعه به عنوان شاخهاي از اسلام عقايدي به عنوان کلام و ضرورتهايي به عنوان ضرورتهاي فقهي دارد که خود اين امور را از مفسران وحي عليهم السلام دريافت کرده، پس اگر بين حديثي و اين مباني و ضرورتها تعارضي پيش آيد، ميتوان آن حديث را حمل بر تقيه نمود.
کتابنامه
ـ الاستبصار، محمد بن حسن الطوسي، تحقيق سيد حسن الخرسان، تهران: دار الکتب الاسلاميه، چهارم، 1363ش.
ـ بحار الانوار، محمد باقر مجلسي، بيروت: موسسه الوفاء، دوم، 1403ق.
ـ پژوهشي در تاريخ حديث شيعه، مجيد معارف، تهران: موسسه فرهنگي و هنري ضريح، دوم، 1376ش.
ـ تصحيح اعتقادات الامامية، محمد بن محمد بن نعمان شيخ مفيد، بيروت: دار المفيد، دوم، 1414ق.
ـ تفسير القرآن الحکيم الشهير بالمنار، السيد محمد رشيد رضا، بيروت: دار المعرفه، دوم، بيتا.
ـ تفصيل وسائل الشيعة، محمد بن حسن الحر العاملي، تحقيق و نشر قم: موسسة آل البيت لاحياء التراث ، دوم، 1414ق.
ـ التقية، شيخ مرتضي انصاري، قم: موسسه قائم آل محمد، اول، 1412ق.
ـ تهذيب الاحکام، محمد بن حسن شيخ طوسي، تحقيق: سيد حسن الخرسان، تهران: دار الکتب الاسلاميه، چهارم ، 1365ش.
ـ الدر المنثور في التفسير بالمأثور، جلال الدين سيوطي، قم: کتابخانه آيت الله مرعشي نجفي، 1404ق.
ـ دراسات في علم الدراية (تلخيص مقباس الهداية)، علي اکبر غفاري صفت، تهران: انتشارات سمت، اول، 1384ش.
ـ دراية الحديث، استاد کاظم مدير شانهچي، قم: دفتر انتشارات اسلامي، پنجم، 1385ش.