حماقت بيش از حد مخاطب احتمال کمتري دارد تا ترجمه نادرست رفتار وي.۱
با اين همه، گاه وسوسه ميشويم تا از کاربست اين اصل در موارد ابهام بپرهيزيم و حمل بر صحت را در اين موارد برابر با قرباني شدن سادهلوحي خود بدانيم، به خصوص اين وسوسه هنگامي نيرومند ميشود که، همچون نراقي، مدعي شويم در زماني زندگي ميکنيم که در آن بدي بر نيکي چيره است و هر کس خوشبيني پيشه کند، فريبخورده است. در اين گونه موارد است که گاه با استناد به برخي احاديث در پي آن بر ميآييم تا عمل خود را موجه و بدبيني خويش را مجاز سازيم و بدين ترتيب، اصل حمل بر صحت را کنار بگذاريم. اين کار دشواري نيست و هر کس ميتواند مثالهايي از سادهلوحي ديگران و فريبخوردگيشان به دست دهد. نتيجه عملي چنين باوري آن است که بيشتر اصل حمل بر صحت را ناديده گرفته و آن را کنار ميگذاريم و يا درست بر ضد آن، حمل بر «فساد» ميکنيم. اين رفتار، ممکن است در يک يا دو مورد سودمند باشد. با اين حال، در مجموع زيانبخش است و زاده سوء فهمي عميق. به نوشته هيو لافولت،۲ فيلسوف اخلاق معاصر، چنين نگرشي بر دو ادعا استوار است: يکي آن که مردم در پي سوء استفاده از ما هستند، و ديگر آن که موضع دفاعي و بسته در قبال ديگران داشتن اخلاقاً مطلوب است. در صورتي که اين دو ادعا مخدوش هستند يا جاي ترديد دارند.۳ چنين نگاهي بيش از آن که زاده تجربه فراوان و پختگي شخص باشد، نتيجه شناخت سطحي و تمرکز بيش از حد بر خويشتن است. در اصل، با تفسير نادرست خود از رفتار ديگران است که فکر ميکنيم آنان بدخواه هستند و بايد نسبت به آنها هشيار بود. مهمتر آن که به فرض که مردم انگيزههاي نادرستي داشته باشند، اين شيوه تفکر و موضع دفاعي گرفتن، آن انگيزهها را تشديد خواهد کرد و اگر ما در پي بهبود وضع مردم باشيم، راه به جايي نخواهيم برد.۴
از اين رو، بايد افق ديد خود را گسترش دهيم و نگرشمان را اصلاح کنيم. براي اين کار، بايد در خود نوعي زودباوري آگاهانه را در خود پرورش دهيم که لافولت نامش را سادهلوحي پرورده شده،۵ ميگذارد. مقصود از اين خصلت آن است که آگاهانه بکوشيم تا به جاي ديدن و تمرکز بر خطاها و انگيزههاي نادرست، نيکيها و انگيزههاي خوب را ببينيم.۶ احتمال دارد که اين شيوه در مواردي به زيان ما باشد، اما کنار نهادن آن، بيگمان ما را قرباني بدبينيمان خواهد کرد.۷ اين
1..The Philosopher's Toolkit: A compendium of Philosophical Concepts and Methods, p.۱۱۵.
2..Hugh LaFollette.
3..The Practice of Ethics, p.۲۹۱.
4.. Ibid, p.۲۹۲.
5..Cultivated naivety.
6.. Ibid, p.۲۹۳.
7.. براي تفصيل بيشتر در اين باره، ر.ک: «مشق اخلاق»، سيد حسن اسلامي، هفت آسمان، شماره ۴۶، تابستان ۱۳۸۹.