بر اساس آنها احکامي صادر کردهاند؛ اما مقصود از حمل بر صحت چيست؟ چرا بايد چنين کرد؟ چگونه ميتوان از تحقق آن اطمينان حاصل کرد، و چه سان ميتوان بر موانع آن پيروز شد؟
مستندات
بيش از بيست حديث - که در منابع روايي معتبر آمده - بر ضرورت حمل بر صحت رفتار و گفتار ديگران تأکيد کرده و آن را ستودهاند. در يک تقسيم بندي کلي ميتوان آنها را به پنج گروه تقسيم کرد: 1. گروهي که از حمل بر صحت به مثابه اصل يا قاعدهاي عام نام برده و کاربست آن را توصيه کردهاند، 2. شماري که ما را از بدگماني و بدانديشي در باره ديگران بازداشتهاند، 3. دستهاي که تکليف شواهد و نشانههاي متعارض را روشن کردهاند، 4. دستهاي که ما را به توجيه رفتار ديگران و به دست دادن بهترين تفسير از آن ترغيب نمودهاند، و 5. سرانجام، احاديثي که دارندگان اين ويژگي را ستودهاند. در اين جا نمونهاي از هر يک نقل ميشود.
1. حمل بر صحت به مثابه اصلي عام
امام صادق عليه السلام از حضرت اميرمؤمنان عليه السلام نقل ميکند که فرمود:
ضَعْ أَمْرَ أَخِيكَ عَلَي أَحْسَنِهِ حَتَّي يَأْتِيَك مَا يَغْلِبُك مِنْهُ وَ لَا تَظُنَّنَّ بِكلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَخِيك سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِي الْخَيْرِ مَحْمِلاً؛۱
کار برادرت را به نيکوترين حال حمل کن تا آن چه نظرت را از آن دگرگون کند به تو برسد و به سخني که از برادرت برون آمده است و برايش محملي نيک داري، گمان بد مبر.
2. نهي از بدگماني به ديگران
احاديث متعددي مسلمانان را از بدگماني و گمانهزني ناصواب در باب ديگران منع کرده و خوشبيني را نشانه ايمان معرفي ميکنند؛ براي مثال، پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله از بدگماني پرهيز داده ميگويد:
اياكمْ وَ الظَّنَّ فَإِنَّهُ أَكذَبُ الْحَدِيثِ؛۲
از گمان بپرهيزيد که دروغترين سخن است.
در روايت ديگري ايشان بدترين مردمان را کساني ميداند که به ديگران بدبين هستند و بدتر از آنان کساني که براي اثبات درستي بدبيني خويش دست به تجسس ميزنند.۳ گاه اين توصيه تا جايي پيش ميرود که امام حسن عسکري عليه السلام حتي به خوشبيني به سنگها فرا ميخواند
1.. الکافي، ج۴، ص۹۴؛ نيز، ر.ک: الاختصاص، ج۱۲، ص۲۲۶.
2.. مستدرک الوسائل، ج۹، ص۱۴۷.
3.. همان.