شناخت خصوصيات مخاطبان معصومان عليهم السلام و تأثير آن در فهم حديث - صفحه 31

داشته‏اند، بر مبناي اصول عقلي و مسلّمات پذيرفته شده نزد عقل و مشاهدات حسّي است؛ بر خلاف مخاطبان مسلمان يا موحّد که مي‌‏تواند نوع خطاب معصوم بر پايه نقل هم باشد.

نمونه:

1. در احتجاج امام باقر عليه السلام با زنديق مصري، استدلات امام همگي بر مبناي بديهيات عقلي و مشاهدات حسّي است.
عجباً لك لم تبلغ المشرق و لم تبلغ المغرب و لم تنزل الأرض و لم تصعد السماء و لم تجز هناك فتعرف ما خلفهنّ و أنت جاحد بما فيهنّ؛ و هل يجحد العاقل ما لايعرف؟ ...يا أخا أهل مصر! تفهّم عنّي فإنّا لانشكّ في الله أبداً؛ أما تري الشمس و القمر و الليل و النهار يلجان فلا يشتبهان و يرجعان ...؛۱
شگفتا از تو که نه به مشرق رسيدي و نه به مغرب، نه به زمين فرو رفتي و نه در آسمان بالا رفتي و نه از آن گذر کرده‏اي تا بداني پشت سر آنها چيست؛ و با اين حال، آنچه را در آنهاست، منکر شدي. مگر عاقل چيزي را که نمي‏شناسد، انکار مي‌‏کند؟ ...اي برادر اهل مصر، از من بشنو و درياب که ما هرگز در باره خدا شک نداريم، مگر خورشيد و ماه و شب و روز را نمي‏بيني که به افق درآيند و بازگردند اما مشتبه نشوند ...

به علاوه، نوع خطاب قرار دادن زنديق در اين روايت از سوي امام عليه السلام نيز قابل توجه است که با توجه به روحيه هدايت پذير او، امام عليه السلام او را با تعبير «يا أخا أهل مصر» مورد خطاب قرار مي‌‏دهند.
2. در روايت ديگري امام رضا عليه السلام از برهان سبر و تقسيم بهره مي‌‏برند و با بيان دست کم امکان صحيح بودن عقيده مسلمانان، زنديق را وادار به تفکّر مي‌‏نمايند که در هر صورت ضرري متوجه دين‏مداران و منفعتي متوجه کافران نخواهد بود.
أيّها الرجل! إن كان القول قولكم و ليس هو كما تقولون، ألسنا و إيّاكم شرعاً سواء؟ لا يضرّنا ما صلّينا و صمنا و زكّينا و أقررنا؟ فسكت الرجل، ثمّ قال أبو الحسن عليه السلام : و إن كان القول قولنا و هو قولنا ألستم قد هلكتم و نجونا؟۲
اي مرد، اگر قول حق، گفته شما باشد - که چنين نيست - آيا جز اين است که ما و شما همانند و برابريم؟ آنچه ما نماز گزارديم و روزه گرفتيم و زکات داديم و اقرار کرديم، ضرري براي ما ندارد؛ و اگر قول حق، گفته ما باشد - که اين‏گونه نيز هست - آيا نه اين است که شما هلاک شده و ما نجات يافته‏ايم؟

همچنين در اين روايت تأکيد امام رضا عليه السلام با عبارت‏هاي «و ليس هو کما تقولون» و «و هو قولنا» - که اثر خاص رواني بر مخاطب دارد - قابل توجّه است.

1.. اصول الکافي، ج۱، کتاب التوحيد، باب حدوث العالم و إثبات المحدث، ص۹۲، ح ۱.

2.. همان، ص۱۰۱، ح ۳.

صفحه از 47