خالي الذهن، شاکّ و منکر
يکي ديگر از صفات راوي که توجّه بدان ميتوان روشنگر علّت نوع خاص خطاب معصوم عليه السلام باشد، اين است که آيا مخاطب امام نسبت به موضوع مورد بحث خالي الذهن بوده يا اين که در مورد آن شک داشته است و يا اين که منکر آن بوده است.
نمونه:
عبد الله ديصاني از هشام بن حکم پرسيد: اگر تو خدايت را قادر ميداني، آيا خداي تو ميتواند جهان را در تخم مرغي جاي دهد، بي آن که نه دنيا کوچک و نه تخم مرغ بزرگ شود؟ هشام از پاسخ او درماند و مدتي مهلت خواست. آن گاه نزد امام صادق عليه السلام آمد و اين پرسش را مطرح کرد. امام به هشام فرمود: «اي هشام، چند حسّ داري؟»، عرض کرد: پنج حسّ. فرمود: «کدام کوچکتر است؟»، گفت: چشم. فرمود: «اندازه عدسي چشم چقدر است؟»، گفت: اندازه يک عدس يا کوچکتر. سپس فرمود: «اي هشام، پيش رو و بالاي سرت را نگاه کن و به من بگو چه ميبيني؟»، هشام گفت: آسمان، زمين، خانهها، کاخها، بيابانها، کوهها و نهرها را ميبينم. پس امام به او فرمود:
إنّ الّذي قدر أن يدخل الّذي تراه العدسة أو أقلّ منها، قادر أن يدخل الدنيا كلّها البيضة لا تصغر الدنيا ولا تكبر البيضة؛۱
آن کسي که ميتواند آنچه ميبيني را در يک عدس يا کوچکتر از آن داخل کند، قادر است دنيا را در يک تخم مرغ جاي دهد؛ بيآن که نه دنيا کوچک شود و نه تخم مرغ بزرگ.
هنگامي که هشام اين پاسخ را به ديصاني گفت، او در شگفت شد و خود به محضر امام آمد تا هدايت يابد. امام عليه السلام با بيانات و استدلالهايي زيبا و بي نظير در باره خلقت تخم مرغ، او را راهنمايي فرمود و در نهايت، عبد الله مسلمان شد.
اما هنگامي که همين سؤال را مخاطب ديگري از اميرالمؤمنين عليه السلام ميپرسد، امام در جواب ميفرمايند:
إنّ الله تبارك و تعالي لا ينسب إلي العجز و الّذي سألتني لا يكون؛۲
خداوند تبارک و تعالي منسوب به ناتواني نيست و آنچه که درخواست کردي
ناشدني است.
طبق اين بيان امير المؤمنين عليه السلام اين امر ناشدني است؛ چرا که محال ذاتي است و قدرت الهي
1.. الکافي، ج۱، ص۱۰۲-۱۰۵، ح ۴.
2.. التوحيد، ص۱۳۰(سائل در اين روايت معلوم نيست و سؤال با صيغه مجهول «قيل» بيان شده است).