مصاديقي از «سابِقٌ بِالْخَيراتِ» نام بردهاند که همان اسامي امامان معصوم عليهم السلام شيعه هستند. از جمع بندي اين دو دست از روايات تبيينگر«سابِقٌ بِالْخَيراتِ» به دست ميآيد که مقثصود از آن انحصاراً امامان از عترت نبوي هستند و نشانه نژادي آنان اين است که از فرزندان امام علي عليه السلام از حضرت فاطمه عليها السلام باشند؛ يعني تنها شامل سادات فاطمي هستند و ديگر سادات از خاندان اهل بيت داخل در اين عنوان نيستند. از مدلول التزامي روايات اين نکته نيز به دست ميآيد، اين است که لازمه وراثت کتاب داخل بودن فرد در زمره گروه «سابِقٌ بِالْخَيراتِ» است و لازمه اين سبقت در خيرات، طهارت و هدايت يافتگي است که ويژگي انحصاري عترت بوده ديگر مردمان فاقد اين دو فضليت هستند که در ادامه به تبيين آن خواهيم پرداخت. به اجمال در اينجا اشاره ميشود که تاريخ صدر اسلام گوياي اين مهم است که عترت نبوي و در رأس آنان امام علي عليه السلام پيشتازي در تمامي خيرات را داشتهاند و به مقتضاي احاديث صحيح متفق بين شيعه و سنّي، سابق امت اسلامي در اسلام و ايمان و جهاد تنها علي عليه السلام بوده است.۱ حاکم حسکاني(م470ق) کتابي با عنوان أنّ علياً أول من أسلم و سبق اسلامه تأليف کرده و در شواهد التنزيل از آن ياد کرده است.۲
علم سرشار و بي نيازي از پرسش
به طور طبيعي و منطقي به ارث بردن هر شيء مادي و معنوي اقتضا ميکند که فرد وارث، در اثر وراثت، دارندگي و توانايي مادي و معنوي خاصي پيدا کرده باشد و در موقع نياز از آن بهره بجويد. منطقي مينمايد که توان و حال مادي معنوي پيش از وراثت شخص وارث با توان و حال بعد از وراثت تفاوت پيدا کرده باشد و در او قوه و تواني خاص ايجاد نموده باشد که پيشتر آن را فاقد بوده است. صرف ادعاي وراثت و عنوان وارث را با خود همراه داشتن دردي را دوا نميکند و بيشتر به سراب ميماند تا حقيقت توارث؛ چرا که با ادعا چيزي ثابت نميشود و نيازمند ادله اثباتي است. اگر عموم امت اسلامي، و در رأس آن جريانهاي شاخص علمي آن چون صحابه، دارنده مقام وراثت قرآن بودند، بايد تاکنون اين فضيلت را چنان در بوق و کرنا ميکردند و در تاريخ آن را چنان شهره مينمودند که احدي را ياراي مخالفت با آن نمي بود؛ لکن تاريخ خلاف اين را گزارش کرده و عترت از اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله را مخالفان سرسخت و جدي داعيهداران وراثت معرفي کرده است که با اندکي تلنگري از سوي اهل بيت عليهم السلام ، پوشالي و تو خالي بودن ادعاي وراثت کاذب آنان آشکار شده است. آنچه مانع اصلي داعيه داران در ادعاي وراثت قرآن بوده است، نداشتن دانش کافي در فهم قرآن است؛ به گونهاي که در فهم آن نيازمند به پرسش از غير نباشند و با وجود چنين احاطهاي به قرآن - که از جامعيت و جاودانگي بر خوردار است - نيازي به روشهاي ظني و
1.. «تشييد المراجعات و تفنييد المکابرات(۱۵)»، ج۵۹، ص۶۲.
2.. اهل البيت عليهم السلام في مکتبة العربية، ص۵۸.