قياسي پيدا نکنند و در بيان احکام الهي دچار تناقض و اختلاف نشوند. در غير اين صورت يا ادعاي وراثتشان کاذب است يا قرآن را چنين تواني در پاسخگويي به نيازها و پرسشها نبوده است که سراغ ظن و قياس رفته و سر از اختلاف آرا و انظار در آوردهاند. فرض عدم جامعيت قرآن در پاسخگويي به نيازها و مسائل باطل است و بطلان آن مقبول عموم امت اسلامي است، پس آنچه ميماند و چارهاي جز آن نيست، فرض نخست است که مانع اصلي و تامه در عدم لياقت عموم امت حتي گروه شاخص آن، در دستيابي به مقام وراثت قرآن است و آن فقدان دانش سرشار در شناخت قرآن نزد آنان است. بداهت اين دليل تا حدي است که عقل آدمي آن را درک و درستي آن را تأييد ميکند. در برخي از روايات اهل بيت عليهم السلام غيرمستقيم به اين دليل عقلي به عنوان نشانه وارثان راستين قرآن اشاره شده و تأکيد شده است که وارثان قرآن نيازي به پرسش از احدي در امور ديني نداشتند؛ در حالي که خود مرجع پرسش ديگران بودهاند؛ از جمله در روايتي آمده است:
... أَنَّ عَلِياً کَانَ أَوْلَي بِرَسُولِ اللهُ مِنْ غَيرِهِ لِأَنَّهُ کَانَ أَخُوهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ، لِأَنَّهُ حَازَ ميرَاثُهُ وَ سِلَاحَهُ وَ مَتَاعُهُ وَ بَغْلَتَهُ الشَّهْبَاءَ وَ جَمِيعَ مَا تَرَکَ، وَ وَرِثَ کِتَابَهِ مِنْ بَعْدِهِ قَالَ اللهُ تَعَالَي:«ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَينا مِنْ عِبادِنا»، وَ هُوَ الْقُرْآنُ کُلَّهُ نَزَلَ عَلَي رَسُولِ اللهِ صلي الله عليه و آله وَ کَانَ يعْلَمُ النَّاسَ مِنْ بَعْدِ النَّبِي وَ لَمْ يعْلِمْهُ أَحَدُ وَ کَانَ يسْئَلُ وَ لَا يسْأَلُ أَحَداً عَنْ شَيءٍ مِنْ دِينِ اللهِ؛۱
همانا علي عليه السلام به رسول الله صلي الله عليه و آله از هر کسي ديگري نزديکتر بود؛ چرا که علي عليه السلام برادر پيامبر صلي الله عليه و آله در دنيا و آخرت است و علي عليه السلام است که ميراث پيامبر صلي الله عليه و آله را به ارث برد. همچنين سلاح، متاع، مرکب ايشان به نام شهباء و همه ماترک ايشان را به ارث برد. و کتاب پيامبر صلي الله عليه و آله را بعد از رحلت ايشان، علي عليه السلام به ارث برد آن گونه که خداوند ميفرمايد«اين کتاب را به بندگان برگزيده خود به ارث داديم». و مقصود از کتاب قرآن است که تمام آن بر پيامبر صلي الله عليه و آله نازل شد. علي عليه السلام بعد از پيامبر صلي الله عليه و آله به مردمان علم ميآموخت، در حالي احدي چيزي به وي نياموخت، و هماره از علي عليه السلام سؤال ميشد، در حالي وي از احدي در باره امري از مسائل ديني سؤال نميکرد.
در بخش دوم روايت، با استناد به آيه وراثت کتاب و وجود دانش آن نزد علي عليه السلام براي ايشان دانشي بيان شده است که وي از هر گونه سؤال از غير در امور ديني بي نياز ميکرده است و اين همان وراثت حقيقي قرآن است. البته آن گونه که گذشت، طبيعت توارث نيز خود سنجهاي بر آزمون مدعيان راستين وراثت از مدعيان غير حقيقي است.
طهارت و هدايت يافتگي
در بخشي از روايت رضوي در مناظره با عالمان اهل سنّت، امام رضا عليه السلام به طهارت و هدايت
1.. سنن الإمام علي عليه السلام ، ص۵۲.