تفسيري نبوي از اين آيه را بيان کرده است. روايات نبوي استناد شده همگي در يک چيز مشترک هستند و آن اين که عترت نبوي به فرمايش خود پيامبر صلي الله عليه و آله به سان کشتي نوح مايه نجات و هدايت امت اسلامي است و بايد در تاريکيها و گمراهيها به آن تمسک جست. از جمله اين تمسکها بهره جستن از نظر آنان در شناخت قرآن است؛ مخصوصاً در مواردي که محل اختلاف است. اين روايات به طور ضمني دانش و اشراف عترت به کتاب و سنّت نبوي را اثبات ميکنند در غير اين صورت توصيه نبوي به تمسک بر آنان لغو و باطل خواهد بود. باب حطه همان دروازه اريحا يا بيت المقدس بود که بني اسرائيل بايد با فروتني و آمرزشخواهي وارد آن ميشدند. امت اسلامي نيز بايد با تواضع به مودت اهل بيت متمسک و متوسل شوند تا از رحمت و آمرزش پروردگار بهرهمند گردند.۱
اسقامت و عدم تساهل در تبليغ دين
در برخي از روايات کارکرد اجتماعي وارثان قرآن در عرصههاي حيات جمعي مسليمن بازگو شده است. در تبيين اين بُعد از رسالت وارثان به وظايفي چون دعوت به صراط الهي، امر به معروف و نهي از منکر، عدم حمايت از گمراهان و خائنان، ۲ و جهاد حماسي در دعوت به خدا۳ اشاره شده است. مجموعه ويژگيهاي ياد شده بر استقامت وارثان کتاب در دعوت به سوي حق و عدم تساهل آنان در اين مسير دلالت دارند و خود معيارها و نشانههايي براي شناخت آنان در گستره تاريخ اسلام به شمار ميآيند. روشن است که توصيفات گفته شده براي وارثان تنها در پرتو شناخت صحيح آنان از کتاب و سنّت نبوي حاصل ميشود و الا ممکن است به جاي صراط الهي مردمان را به سوي گمراهي هدايت کند. بر همين اساس محققان اماميه بر اين نکته تأکيد دارند که عمومات روايات متکثر دلالت دارند که امام از طريق قرآن بر همه چيز اشراف علمي دارد و آن را از قرآن استخراج ميکند.۴ بدون چنين معرفتي از کتاب و سنّت هر نوع فراخواني به سوي حق، گام نهادن در وادي ضلالت خواهد بود، همان گونه که امام صادق عليه السلام عملکرد برخي از اين مدعيان اصلاحگر از فاطمييان را نقد و طرد نمود.
نقد فاطمييان
شايان ذکر است برخي از گروههاي داخلي شيعه در عهد معصومين عليهم السلام سعي در انحصار آيه وراثت کتاب در شأن فاطميين(عموم فرزندان فاطمه عليها السلام ) داشتند که با نفي و ابطال معصومان رو
1.. خلافت و ولايت از نظر قرآن و سنّت، ص۲۲۳.
2.. معاني الأخبار، باب معني الظالم لنفسه والمقتصد والسابق، ح۳، ص۱۰۵.
3.. تفسير أبي حمزة الثمالي، ص۲۷۷ - ۲۷۸.
4.. مکيال المکارم، ص۳۲۳.