بهشتي شدن با تضمين قطعي ورود به بهشت از سوي خداوند تفاوت ماهوي دارد. آيات متعددي از قرآن به امکان انحراف افراد امت اسلامي اشاره دارند که در اثر انحراف از حق و ظلم به نفس ورود بدون بازخواست آنان به بهشت را منتفي ميسازد. در نتيجه، عام دانستن وارثان برگزيده با بخش پاياني آيه وراثت تناسبي ندارد و تضمين بهشتي شدن وارثان از سوي خداوند به طور قطع احتمال عموميت وارثان را منتفي ميکند. يادکرد اين تضمين در پايان آيه وراثت کتاب از دو جهت حايز اهميت است.
اول: وارثان برگزيده عملي را که سبب محروميت از بهشت بشود، انجام نميدهند و اين به دليل ويژگيهاي شخصيتي، علمي و معنوي آنان است.
دوم: بهشت، اجر معنوي وظيفه وراثت کتاب است و خداوند با اخبار از آن دستيابي وارثان حقيقي قرآن به اجرشان را تضمين کرده است. اين اشکال حداقل در نقدهاي امام سجاد۱ عليه السلام ، امام رضا۲ عليه السلام آمده است.
ترديد افراد امت اسلامي در تحصيل وراثت کتاب
ترديد در صحت وراثت عام قرآن و خوف افراد امت اسلامي از عدم قطع براي ورود به بهشت خود نشانهاي بر عدم اطمينان آنان در تحصيل ويژگي وراثت کتاب در آنهاست. ترديد مذکور، معلول جهل و عدم آگاهي کامل آنان از مقصود خداوند است. اين امر کاملاً طبيعي است که فردي با چنين ويژگي شخصيتي هماره در دل خود ترديد و خوف داشته باشد و در دستيبابي به حقيقت آيه وراثت خود را نيازمند به عترت بداند. اهل بيت به همين ترديد و عدم اطمينان مخاطبان به عنوان يک نشانه روانشناختي در نقد انگاره عموميت وارثان برگزيده قرآن استناد جستهاند. اين اشکال در روايت امام باقر عليه السلام در نقد ديدگاه کوفيان گزارش شده است۳ .
1.. يقُولُونَ: إِنَّهَا نَزَلَتْ فِي أُمَّةِ مُحَمَّدٍ صلي الله عليه و آله فَقَالَ: عَلِي بْنُ الْحُسَينِ: أُمَّةُ مُحَمَّدٍ صلي الله عليه و آله کُلُّهُمْ إِذاً فِي الْجَنَّةِ!!؛ علي بن حسين عليه السلام فرمود: در اين صورت بايد همه امّت محمد صلي الله عليه و آله به بهشت وارد شوند و از صالحان باشند و احدي مجازات نشود (تفسير أبي حمزة الثمالي، ص۲۷۷ - ۲۷۸).
2.. فَقَالَ لَهُ الرِّضَا: عليه السلام إِنَّهُ لَوْ أَرَادَ الْأُمَّةَ لَکَانَتْ أَجْمَعُهَا فِي الْجَنَّةِ لِقَوْلِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيراتِ بِإِذْنِ اللهِ ذلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِيرُ، ثُمَّ جَمَعَهُمْ کُلَّهُمْ فِي الْجَنَّةِ، فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ: «جَنَّاتُ عَدْنٍ يدْخُلُونَها يحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ...»؛ امام رضا عليه السلام فرمود: اگر همه امت مقصود باشد، بايد همه اهل بهشت باشند؛ چون خدا دنبالش ميفرمايد برخي ظالم به نفس باشند و برخي ميانهرو و بعضي سابق بالخيرات به اذن خدا و اين همان فضل بزرگ است و سپس همه را در بهشت جمع کرده و فرمود: «به بهشت عدني که در آن در آيند و دست بندهاي طلا پوشند،... » (تحف العقول، ص۴۲۵ - ۴۲۶؛ الأمالي، ص۶۱۵ - ۶۱۷).
3.. عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ السَّبِيعِي قَالَ: خَرَجْتُ حَاجّاً فَلَقِيتُ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِي فَسَأَلْتُهُ عَنْ هَذِهِ الْآيةِ «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ...»، فَقَالَ: مَا يقُولُ فِيهَا قَوْمُکَ يا أَبَا إِسْحَاقَ! يعْنِي أَهْلَ الْکُوفَةِ؟ قَالَ: قُلْتُ: يقُولُونَ إِنَّهَا لَهُمْ. قَالَ: فَمَا يخَوِّفُهُمْ إِذَا کَانُوا مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ؟ قُلْتُ: فَمَا تَقُولُ أَنْتَ جُعِلْتُ فِدَاکَ؟ فَقَالَ: هِي لَنَا خَاصَّةً يا أَبَا إِسْحَاقَ...؛ از ابا اسحاق سبيعي نقل شده است که گفت براي حج خارج شدم، حضرت محمّد بن علي عليهما السلام را ملاقات کردم، از اين آيه پرسيدم ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ... فرمود: اهل کوفه در تفسير آيه چه ميگويند؟ گفتم: ميگويند آيه در باره آنهاست. فرمود پس از چه ميترسند، وقتي اهل بهشت باشند؟ عرض کردم نظر شما چيست؟ فرمود: آيه اختصاص به ما دارد (سعد السعود، ص۱۰۷ - ۱۰۸).