وجود قول مخالف از ميان امت اسلامي
انگاره عموميت وارثان قرآن ادعا دارد که تمام افراد امت اسلامي وارث قرآن هستند؛ يعني قرآن به آنان به ارث رسيده و همگي شناخت کافي و لازم براي بهره وي از آن را دارند. حال در ميان همين امت اسلامي جرياني شاخص و نزديک به شخص آورنده قرآن، پيامبر صلي الله عليه و آله ، به شدت مخالف با اين عموميت است. جريان شاخص، عترت پيامبر صلي الله عليه و آله است که هماره تاريخ از زمان پديداري اين نگره با آن مخالفت کرده است. اين در حالي است که افراد عترت، خود از افراد برجسته و صالح امت اسلامي بوده و تضميناتي چون حديث ثقلين از سوي پيامبر صلي الله عليه و آله در باره آنان صادر شده است.
اهل بيت عليهم السلام در بيان مخالفت خود با انگاره عموميت وارثان قرآن، از دو اسلوب تلويحي و تصريحي بهره جستهاند. براي اسلوب تلويحي ميتوان به روايات انتقادي و بيان اشکالات انگاره مذکور از سوي عترت مثال زد. مفهوم اين روايات، مخالفت معصومان با مفاد انگاره است. مقصود از اسلوب تصريحي، نفي آشکار صحت انگاره از سوي عترت است؛ براي مثال عبارت «لَا أَقُولُ کَمَا قَالُوا وَ لَکِنِّي أَقُولُ أَرَادَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِذَلِکَ الْعِتْرَةَ الطَّاهِرَةَ؛ امام رضا عليه السلام فرمود: من هم عقيده آنها نيستم، بلکه ميگويم مقصود خدا همان عترت طاهره است».۱ در روايت امام رضا عليه السلام ، نفي صريح و ابطال نگره عموميت وارثان کتاب است. در نتيجه با وجود جرياني مخالف چون عترت پيامبر صلي الله عليه و آله ، ادعاي عموميت وراثت قرآن به معناي داشتن دانش کامل فهم قرآن، نقض مي شود.
اجتهادي و تفسير به رأي بودن
انگاره عموميت وارثان کتاب فاقد مستند روايي معتبر از پيامبر صلي الله عليه و آله بوده و جوامع حديثي و آثار تفسيري مدرسه خلفا حتي فاقد مستندي ضعيف و شاذ از رسول خدا در اثبات مدعاي آنان است. در عهد معصومين به طور قطع مخالفان اگر به روايتي معتبر از پيامبر صلي الله عليه و آله در اثبات ادعاي عام بودن وارثان دسترسي داشتند، ميتوانستند در مقابل نظر اهل بيت بدان استناد کنند و ديدگاه آنان را به چالش بکشند. فقدان روايت نبوي و سستي ظاهرگرايي مدعيان انگاره مذکور، نشانه آن است که اين سخن برآيند تفسير اجتهادي برخي از صحابه يا تفسير به رأي عدهاي از مفسّران بوده است که سعي در ناديده انگاشتن نقش عترت نبوي در شناخت قرآن داشتهاند.
تطبيق انحصاري وارثان برگزيده بر عترت نبوي
اهل بيت عليهم السلام در رواياتي ديگر و همچنين در بخشهايي از رواياتِ دسته اول، بعد از ابطال
1.. تحف العقول، ص۴۲۵ - ۴۲۶؛ الأمالي، ص۶۱۵ - ۶۱۷.