بررسي و تحليل احاديث شيعه در باره قضا شدن نماز صبح پيامبر صلي الله عليه و آله - صفحه 135

رحم کرد.
سند اين حديث بر اساس معيار‌هاي رجالي صحيح است؛ چون افراد واقع در سند، همه امامي مذهب و عادل هستند. پس همان گونه که علامه مجلسي نيز گفته1 ‌ از نظر سند، حديثي معتبر است.

حديث 5.

روي زرارة في الصحيح، عن أبي جعفر عليه السلام قال: ... أن رسول الله صلي الله عليه و آله عرس في بعض اسفاره و قال: من يكلؤنا؟ فقال بلال: أنا. فنام بلال و ناموا حتي طلعت الشمس. فقال صلي الله عليه و آله : يا بلال! ما ارقدك؟ فقال: يا رسول الله! أخَذ بنفسي الذي أخذ بانفاسكم. فقال رسول الله صلي الله عليه و آله : قوموا فتحولوا عن مكانكم الذي اصابكم فيه الغفلة ...؛
امام باقر عليه السلام فرمود: رسول خدا صلي الله عليه و آله در برخي سفرهايش فرود آمد و [آن گاه] فرمود: چه کسي عهده‌دار [فوت نشدن نماز صبح] ما مي‌‌شود؟ بلال گفت: من، ولي بلال خوابش برد و آنان [هم] خوابيدند تا خورشيد طلوع کرد. پس پيامبر فرمود: اي بلال، چه چيزي تو را به خواب برد؟ بلال جواب داد: اي رسول خدا، جانم را آن کسي گرفت [مرا به خواب برد] که جان شما را گرفت [شما را خواباند]. آن گاه پيامبر فرمود: برخيزيد و از محلي که اين غفلت از آنجا به شما رسيد، نقل مکان بدهيد.

اين حديث را شهيد اول در الذكري نقل کرده و با اين الفاظ در کتاب‌هاي حديثي پيش از شهيد روايت نشده است. محدثان ديگر بعد وي، مثل مجلسي،۲ و شيخ حر عاملي،۳ نيز به نقل از شهيد، حديث را ذکر کرده‌اند.
با توجه به اين که اين روايت در منابع شناخته شده حديثي وجود ندارد و از طرفي تصحيح شهيد بر اساس مباني خودش بوده است، شايد نتوان اين روايت را به عنوان يک حديث صحيح بر اساس مباني فعلي تلقي کرد.

حديث 6.

عدة من اصحابنا، عن احمد بن محمد بن خالد، عن علي بن الحكم، عن ابان الاحمر، عن حمزة بن طيار، عن أبي عبدالله عليه السلام قال: قال لي: اكتب فأملي علي إن من قولنا إن الله تحتج علي العباد بما آتاهم و عرفهم ... فنام رسول الله صلي الله عليه و آله عن الصلاة، فقال: أنا أنيمك و أنا اوقظك، فاذا قمت فصل ليعلموا اذا اصابهم ذلك كيف يصنعون ليس كما يقولون اذا نام عنها هلك...؛4

1.. مرآة العقول، ج۱۵، ص۶۵.

2.. بحار الانوار، ج۱۷، ص۱۰۷؛ ج۸۴، ص۲۴؛ ج۸۵، ص۲۹۰.

3.. وسايل الشيعة، ج۴، ص۲۸۵- ۲۸۶.

4.. الکافي، ج۱، ص۱۶۴-۱۶۵؛ وسايل الشيعة، ج۸، ص۳۵۴-۲۵۵؛ مرآة العقول، ج۱۵، ص۳۰۰-۳۰۱؛ المحاسن، ج۱، ص۲۳۶؛ التوحيد، ص۴۱۳.

صفحه از 146