عاملي،۱ صاحب جواهر۲ و حکيم۳ براي اثبات يک فلسفه فقهي به اين روايات اشاره کرده و آنها را دليلي بر تأييد نظر خود دانسته و چندان بحثي در ماهيت و چگونگي اثبات يا ردشان نداشتهاند. ولي تعداد ديگري از عالمان و فقهيان، ضمن استناد به اين احاديث به تحليل ماهوي آنها پرداخته و دلايل پذيرش آنها را نيز ذکر کردهاند:
شيخ انصاري - که خود مخالف مضمون آنهاست - به هنگام ذکر اين احاديث به برخي از دلايل موافقان اشاره کرده و ميگويد:
چون خواب بر انبيا عيب و نقصي نيست و از آن روي که هيچ انساني از غلبه خواب در امان نميماند و اين عيب نيست؛ بر خلاف سهو که يک نوع کاستي تلقي ميشود و سهو گاهي از ناحيه خود انسان است، در حالي که خواب تنها از جانب خداوند است ... و حکيمان و خردمندان از امانت دادن اموال و اسرار خودشان به افرادي که مرتکب سهو ميشدهاند، خودداري ميکرده، ولي از به وديعه گذاشتن آن اموال در نزد کساني که خواب بر آنها غلبه ميکرده است، امتناع نميکردهاند.۴
علامه مجلسي در ضمن دفاع از اين روايات ميگويد:
از پيشينيان از اصحاب کسي را نديدهام که اين احاديث را رد کند، مگر گروه اندکي از متاخرين که گمان بردهاند اين حالت با عصمت سازگاري ندارد؛ ولي باور من اين است که آنچه آنان ادعا کردهاند [يعني عصمت پيامبر صلي الله عليه و آله ] با خواب ماندن ايشان منافات ندارد، چون مرادشان از عصمت، عصمت در حال تکليف، تمييز و توانايي است ...۵
ايشان در جايي ديگر در شرح يکي از اين احاديث مينويسد:
خواب ماندن پيامبر - که باعث قضا شدن نمازش شده - از جمله رواياتي است که عامه و خاصه آن را نقل کردهاند و اين مانند سهو نيست. لذا جز اندکي، کسي سهو را نگفته است ...
وي در ادامه ميگويد:
اگر گفته شود در روايات آمده که خواب رسول خدا صلي الله عليه و آله همانند بيداري وي است و آنچه که در بيداري ميبيند، در خواب هم ميبيند، پس با اين حال چگونه نمازش قضا شده؛ جواب داده ميشود که اولاً، اين حالتي که براي ايشان گفته شده که خواب آن حضرت
1.. مفتاح الکرامة، ج۹، ص۶۳۵،
2.. جواهر الکلام في شرح شرايع الاسلام، ج۱۳، ص۷۱.
3.. مستمسک العروة الوثقي، ج۷، ص۸۹.
4.. رسائل فقيهه، ۳۲۰-۳۲۱.
5.. مرآة العقول، ج۱۵، ص۱۲۰.