مانند بيداري بوده، در اغلب حالاتش بوده و گرنه ممکن است به اراده الهي در برخي اوقات خواب ايشان همانند خواب بقيه مردم بوده باشد. ثانياً، آن حضرت مکلف به عمل کردن به اين علم نبوده است. ثالثاً، در آن زمان به خاطر مصلحتي که ذکر شده [سرزنش نشدن ساير مسلمانان به هنگام قضا شدن نماز صبحشان] مکلف به خواب ماندن بوده است.۱
علامه طباطبايي در پاسخ به سؤالي در باره اين احاديث ميگويد:
حضرت رسول اکرم صلي الله عليه و آله بشر بودهاند، بدنشان احساس [نياز به] استراحت نمود و به خواب ادامه دادند و اين روايت، حديث مشهوري است. البته بعد از آن، روي عباي دو لايه نخوابيدند.۲
آية الله بهجت با پذيرش ضمني حديثي که شهيد در الذكري آورده و اين که ايشان گفته است کسي را نيافتهام که به جهت مخالفت با عصمت، اين حديث را رد کرده باشد، ميگويد:
راهي براي ما نيست [که بگوييم] حضرت در وقت، نمازش را نخوانده است؛ زيرا چه بسا ديگران به واسطه خواب از اقامه نمازش مطلع نشده باشند و گفتار ايشان که خطاب به آنان فرمود: «نمتم»، اشعار به اين مطلب دارد، ولي اعاده نماز بعد از وقت به صورت جماعت، مشروعيتش نياز به دليل خاص دارد.۳
ملا احمد نراقي در مستند الشيعة، بعد از ذکر چند حديث از روايات ياد شده، ميگويد:
اگر به اين روايات، چنين اشکال شود که باعث ايراد بر پيامبر صلي الله عليه و آله به سبب خواب ماندنش از نماز ميشوند؛ به خصوص اين که [در روايت آمده است:] قلبش به خواب نميرود و خصوصاً با در بر داشتن برخي از آنها اين گفتار پيامبر را که فرمود: «انما نمتم بوادي الشيطان»، که دلالت ميکند بر اين که منشأ خواب آنان تسلط شيطان بوده، در حالي که سلطنت شيطان بر کساني است که ولايت او را پذيرفتهاند، نه بر مؤمناني که با پيامبر بودهاند، [ايرادشان] جداً مخدوش است؛ چون خواب ماندن، عيبي براي حضرت محسوب نميشود، بلکه رحمتي براي امت است؛ چنان که در بعضي از اين اخبار به آن اشاره شده و اين که خداوند به سبب مصلحتي خواب را بر او غلبه داده، هرگز موجب ايراد به آن حضرت نميشود و با بيداري دلش [نيز] منافاتي ندارد و در سرزمين شيطان بودن بر تسلط شيطان بر همه دلالت ندارد. نهايتتش اين بوده که برخي از آنها را به خواب برده باشد. اين احتمال رد نميشود؛ چون همه آنان معصوم نبوده اند؛ بلکه شايد منافقان نيز
1.. همان، ص۶۶.
2.. پژوهشي در باب علم امام، ص۱۶۳.
3.. بهجة الفقيه، ص۱۵۰.