احادیث داستانی دلیل گرفتاری های ایوب(ع)

گرفتاری های ایوب بخاطر گناه نبود بلکه...

الإمام الصادق عن أبیه(ع):

إنَّ أیوبَ(ع) ابتُلِی مِن غَیرِ ذَنبٍ، وإنَّ الأَنبِیاءَ لا یذنِبونَ؛ لِأَ نَّهُم مَعصومونَ مُطَهَّرونَ، لا یذنِبونَ ولا یزیغونَ، ولا یرتَکبونَ ذَنبا صَغیرا ولا کبیرا.

وقالَ(ع): إنَّ أیوبَ(ع) مَعَ جَمیعِ مَا ابتُلِی بِهِ لَم ینتِن لَهُ رائِحَةٌ، ولا قَبُحَت لَهُ صورَةٌ، ولا خَرَجَت مِنهُ مِدَّةٌ مِن دَمٍ ولا قَیحٍ، ولَا استَقذَرَهُ أحَدٌ رَآهُ، ولَا استَوحَشَ مِنهُ أحَدٌ شاهَدَهُ، ولا یدَوَّدُ شَیءٌ مِن جَسَدِهِ، وهکذا یصنَعُ اللّهُ عز و جل بِجَمیعِ مَن یبتَلیهِ مِن أنبِیائِهِ وأَولِیائِهِ المُکرَّمینَ عَلَیهِ، وإنَّمَا اجتَنَبَهُ النّاسُ لِفَقرِهِ وضَعفِهِ فی ظاهِرِ أمرِهِ؛ لِجَهلِهِم بِما لَهُ عِندَ رَبِّهِ ـ تَعالی ذِکرُهُ ـ مِنَ التَّأییدِ وَالفَرَجِ.

وقَد قالَ النَّبِی(ص): «أعظَمُ النّاسِ بَلاءً الأَنبِیاءُ، ثُمَّ الأَمثَلُ فَالأَمثَلُ». وإنَّمَا ابتَلاهُ اللّهُ عز و جل بِالبَلاءِ العَظیمِ الَّذی یهونُ مَعَهُ عَلی جَمیعِ النّاسِ؛ لِئَلّا یدَّعوا لَهُ الرُّبوبِیةَ إذا شاهَدوا ما أرادَ اللّهُ أن یوصِلَهُ إلَیهِ مِن عَظائِمِ نِعَمِهِ مَتی شاهَدوهُ؛ لِیستَدَلّوا بِذلِک عَلی أنَّ الثَّوابَ مِنَ اللّهِ تَعالی ذِکرُهُ عَلی ضَربَینِ: استِحقاقٍ وَاختِصاصٍ؛ ولِئَلّا یحتَقِروا ضَعیفا لِضَعفِهِ، ولا فَقیرا لِفَقرِهِ، ولا مَریضا لِمَرَضِهِ.

ولِیعلَموا أنَّهُ یسقِمُ مَن یشاءُ، ویشفی مَن یشاءُ مَتی شاءَ کیفَ شاءَ بِأَی سَبَبٍ شاءَ، ویجعَلُ ذلِک عِبرَةً لِمَن یشاءُ، وشَقاوَةً لِمَن یشاءُ، وسَعادَةً لِمَن یشاءُ، وهُوَ فی جَمیعِ ذلِک عَدلٌ فی قَضائِهِ، وحَکیمٌ فی أفعالِهِ، لا یفعَلُ بِعِبادِهِ إلَا الأَصلَحَ لَهُم، ولا قُوَّةَ لَهُم إلّا بِهِ.[۱]

امام صادق ـ از پدرش(ع) ـ:

ایوب(ع) به آن بلاها گرفتار شد، بدون آن که گناهی مرتکب شده باشد. پیامبران، گناه نمی کنند؛ چون معصوم و پاک اند؛ نه گناه می کنند و نه منحرف می شوند. هیچ گناهی از کوچک و بزرگ، مرتکب نمی شوند.

ایوب با همه آن بلاهایی که بر سرش آمد، نه کمترین بوی تعفّنی گرفت، نه چهره اش زشت و بدنما شد، نه خون و چرکی از او آمد، نه کسی با دیدن او مشمئز شد، نه کسی با مشاهده اش از او متنفّر گردید، و نه جایی از بدنش کرم افتاد. آری، خداوند با همه پیامبران و اولیای گرامی اش که آنان را مبتلا می سازد، این گونه رفتار می کند. اگر مردم از او دوری کردند، در حقیقت، به سبب فقر و پریشان حالی ظاهری او بود؛ زیرا مردم نمی دانستند که او از جانب خدای متعال، تأیید می شود و به زودی، در کارش، گشایش پدید می آورد.

پیامبر(ص) فرموده است: «پر رنج و بلاترین مردمان، پیامبران اند و سپس کسانی که در مرتبه بعد و بعدتر قرار دارند». خداوند ایوب را به آن بلای بزرگ ـ که به سبب آن در نظر همه مردم، خوار گردید ـ، مبتلا ساخت تا هر گاه نعمت های بزرگی را که می خواست بعدا به او عطا کند، مشاهده کردند، در باره وی ادّعای ربوبیت نکنند و به این وسیله پی ببرند که پاداش خداوند، بر دو گونه است: استحقاقی و اختصاصی،و نیز تا این که هیچ ناتوان و نادار و بیماری را به خاطر ناتوانی و ناداری و بیماری اش حقیر نشمارند، و بدانند که این خداست که هر کس را بخواهد، بیمار می گرداند و هر که را بخواهد، شفا می بخشد، در هر زمان و به هر گونه و با هر وسیله ای که خود بخواهد، و این ابتلاها و شفا بخشیدن ها را برای هر که بخواهد، مایه عبرت و برای هر که بخواهد، موجب شقاوت و یا سعادت قرار می دهد، و خداوند در همه این کارها، حکمش عادلانه و کارهایش از روی حکمت است، و با بندگانش آن می کند که برایشان سودمندتر است، و هر نیرویی که بندگان دارند، از اوست.


[۱]. الخصال: ص ۳۹۹ ح ۱۰۸ عن محمّد بن عُمارة، بحار الأنوار: ج ۱۲ ص ۳۴۸ ح ۱۳ وراجع: قصص الأنبیاء للراوندی: ص ۱۳۹ ح ۱۴۸، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۱۵، ص ۵۰۸.