علاوه آن چه از سخن حريرى و جماعت حكايت شد، به خوبى نمايان مىسازد كه آنان نه تنها خود بر اين معنا صحّه مىنهند، بلكه اصل آن را از مسلّمات در لغت مىشمارند و وجود ضبط «جدَّرَ» را بر اساس آن تخطئه مىكنند.
تا اين جا علاوه بر اشاره به اجماع و اتّفاق ستارگان مكتب بصره و كوفه و رأى جمهور اديبان كهن، گفتار بيش از پنجاه تن از امامان و برجستگان ادب و لغت، به صورت مستقلّ يا ضمنى نقل شد؛ البته اين تمام آن چيزى است كه خود بدانها دست يافتيم.
فصل دو: مباحث تحليلى مسئله
علاوه بر توضيحاتى كه در ذيل متن عبارت سيبويه و ديگر لغتشناسان گذشت، برخى مباحث تحليلى ديگر را در اين فصل تقديم مىگردد:
1. معناى وضعى باب تفعيل
عبارات ياد شده از ستارگان ادب تازى، به وضوح معناى وضعى هيئت باب تفعيل را به روشنى بر مىنمايد و اين كه اين باب براى معناى تكثير و مبالغه بنيان نهاده شده است؛ زيرا عباراتشان نوعاً از چند صورت بيرون نيست:
الف. يا چون سيبويه، ابو على فارسى، ابن سيده و مانند اينها، عباراتشان صريح در اين معنا است. براي نمونه به گزيدهاى از عبارت سيبويه اشاره ميشود: «باب دخول فعَّلتُ على فعَلتُ لا يشرَكُه في ذلك أفعلتُ ... تقول: كسَرتُها، فإذا أردت كثرة العمَل قلت: كسَّرتُه ... التخفيف في هذا جائز ... إلاّ أنّ فعَّلتُ إدخالها ههنا لتبين الكثير وقد يدخل في هذا التخفيف، كما أنّ الرِكبة و الجِلسة قد يكون معناهما في الركوب و الجلوس، و لكن بينوا بها هذا الضربَ فصار بناءً له خاصّاً، كما أنّ هذا بناء خاصّ للتكثير».
در اين عبارت، سيبويه معناى وضعى ـ و به اصطلاح موضوع له ـ وزن تفعيل را تكثير مىداند ليكن منافاتى ندارد كه گاهى براى غير تكثير هم به كار رود؛ همچنان كه وزن «فِعلة» مانند «جِلسة» وضع نوعىاش براى دلالت بر نوع نشستن است، ولى گاهى با قرينه، در معناى ديگر مانند مطلق جلوس به كار مىرود. همين طور كاربرد هر واژه يا هيئت يا تركيب ديگرى در معانى مجازى، كه منافاتى با وجود معناى وضعى و حقيقى ندارد. همچنين جمله شرطيه «لمّا أردتَ التكثيرَ بنيتَ المصدر على هذا كما بنيتَ فَعَلتَ على فَعَّلتَ» نشان از قياسى بودن باب تفعيل براى افاده تكثير دارد.
ب. و يا با تلميحى روشن به عبارت سيبويه، نشان از معناى ياد شده دارد. نمونهاش، عبارت