شبهات و مناقشات مطرح در اين قاعده، به نقل آنها و پاسخ اشارى و ارجاع به وجه تفصيلى در مباحث پيشين، بسنده مىكنيم.
در بيان وجه مناقشه، تقريرات مختلفى رسيده است ۱ اما هيچ يك از آن شبهات را به جامعيت، قوّت و دقّت فنّى گفتار علاّمه مدقّق آقا سيد مصطفى خمينى نيافتيم. ليكن اصل و عمده اشكال در مبناى لغوى مسئله فرق نهادن بين مفاد «أنزَلَ» و «نزَّلَ»، برگرفته از ابو حيان است؛ البتّه ـ با عنايت به ثابت شدن تسالم قُدما بر مبناى وضع باب تفعيل براى تكثير ـ ابوحيان اديبتر از آن بود كه در اصل اين مبنا ترديد نمايد؛ بلكه اشكال وى در جزئيات اين مبنا و نيز در چگونگى تطبيق آن بر نزول قرآن بود؛ خصوصاً با عنايت به اين كه قرآن در مواردى خود، انزال را در نزول تدريجى و تنزيل را ظاهراً در نزول دفعى به كار برده است. مناقشه ابوحيان از يك سو و قصور برخى در تمييز معناى حقيقى بابهاى افعال و تفعيل از كاربردهاى مجازى آن و تعيين جايگاه هر يك، از سوى ديگر، آنان را واداشت كه در اصل مبناى ادبى مسئله مناقشه كنند!
به هر حال نخست به گزارش و ارزيابى شبهه ابوحيان و سپس مناقشه علاّمه مصطفى خمينى مىپردازيم:
شبهه ابوحيان و پاسخ آن
نخست آن چه از عبارت او را كه مىتواند در تقرير رأى وى مؤثّر باشد، مىآوريم:
اين چيزى كه زمخشرى بدان پايبند است در تشديد عين كلمه، در «نَزَّلَ» همانى است كه از آن به تكثير و افاده كثرت تعبير مىگردد؛ بدين معنا كه پى در پى و مكرّر انجام مىشود. ليكن زمخشرى توجّه ننمود كه اين غلبه كاربرد تفعيل در تكثير، مربوط به جايى است كه پيش از تضعيف عين، متعدّى باشد، حال آن كه نزّلنا پيش از تضعيف عين متعدّى نبود. پس تعدّى مستفاد از تضعيف عين، نشان از اين دارد كه تضعيف براى نقل و تعديه است نه براى تكثير؛ وگرنه اگر براى تكثير بود، بر فعل لازم داخل مىشد و همچنان لازم باقى مىماند. افزون بر اين، اگر تشديد در «نَزَّلَ» مفيد تدريج بود، جمله «لو لا نُزِّلَ عليه القرآن جملة واحدة» نيازمند تأويل بود ۲.
پاسخ: منشأ خلط ابوحيان پوشيده نيست؛ زيرا مىبيند، اديبان كهن براى بيان دلالت باب تفعيل بر تكثير، غالباً مثالهايى مىآورند كه باب تفعيل آنها همانند ثلاثى مجرّدشان لازم اند؛ علاوه آنان براى باب تفعيل معانى متعدّدى بر مىشمارند، گاهى هم اين معانى را با «أو» به هم عطف مىكنند. از اين رو، اين پنداشت كه «معانى متعدّد مطلقا قابل جمع نيستند، پس هرگاه تفعيل
1.ر. ك: مسائل الرازى، ص ۲۶؛ مناهج البيان في تفسير القرآن، ج ۳۰، ص ۵۹۵؛ حقائق هامّة حول القرآن الكريم، ص ۱۹۵؛ آفاق تفسير، ص ۲۳۸
2.البحر المحيط، ج ۱، ص ۲۴۴