مختار ثقفي در گستره آثار رجاليان - صفحه 81

قبيله ثقيف فردي خواهد آمد که کذّاب و بسيار خون‌ريز خواهد بود». ابن حبّان گويد: من اسامي قبيله ثقيف را بررسي کردم و دانستم که مختار همان کذّاب است ۱.
3. صحيح مسلم: پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرمود: «در قبيله ثقيف (دو نفر هستند که آن دو) يکي کذّاب و ديگري خون‌ريز خواهد بود» ۲.
شارحان صحيح مسلم بر اين باورند که کذّاب همان مختار و خون‌ريز (مبير) حجّاج بن يوسف ثقفي است ۳.
4. رجال الکشّي: امام صادق عليه السلام فرمود: «مختار بر علي بن الحسين عليه السلام دروغ مي‌بست» ۴.
5. رجال الکشّي: امام صادق عليه السلام فرمودند: «ما اهل بيت، راستگو هستيم و به کذّابي که به ما دروغ بندد مبتلا مي‌شويم که صدق سخن ما را با کذبش از بين مي‌برد... امام حسين عليه السلام هم به مختار (که بر او دروغ مي‌بست) مبتلا گشت» ۵.

ب. مطرود امام سجاد عليه السلام

رواياتي حاکي از آن است که امام سجاد عليه السلام هداياي مختار را نمي‌پذيرفت و او را از خود طرد مي‌کرد.
1. رجال الکشّي: مختار نامه‌اي براي امام سجاد عليه السلام نوشت و از عراق هدايايي تقديم کرد. فرستادگان مختار بر در خانه حضرت آمدند و شخصي رفت براي آن‌ها اجازه ورود بگيرد. شخصي از جانب امام خارج شد و گفت: امام سجاد عليه السلام مي‌فرمايد: «از در خانه من دور شويد؛ زيرا من هداياي دروغ‌گويان را نمي‌پذيرم و نامه‌هاي آنان را نمي‌خوانم». پس فرستادگان مختار، نام امام سجاد عليه السلام را از نامه محو کردند و نام محمّد بن حنفيه را نوشتند ۶.
2. رجال الکشّي: عمر بن علي ابن الحسين عليه السلام نقل مي‌کند که مختار مبلغ بيست هزار دينار براي امام زين العابدين عليه السلام فرستاد. آن حضرت آن پول‌ها را قبول کرد و خانه عقيل ابن ابي‌طالب را که خراب شده بود، ساخت. بعد که مختار کلام خود را آشکار کرد (احتمالاً قيام را علني کرد) نيز مبلغ چهل هزار دينار براي امام فرستاد ولي آن حضرت آن پول‌ها را نپذيرفت ۷.
3. الطبقات الکبري: ابن سعد به سندش نقل مي‌کند که: مختار ابن ابي عبيد، مبلغ صد هزار درهم براي زين العابدين عليه السلام فرستاد. چون زين العابدين عليه السلام دوست نداشت كه آن پول را قبول كند و خائف بود كه آن را برگرداند لذا آن را در يك خانه‏اي نهاد. وقتي مختار كشته شد، زين العابدين عليه السلام براي عبد الملک نوشت: مختار مبلغ صد هزار درهم به سويم فرستاد؛ چون دوست نداشتم آن را رد کنم، آن پول‌ها را نزد خويش نگه داشتم. پس کسي را بفرست تا اين پول‌ها را بگيرد». عبد الملك در جواب آن بزرگوار نوشت: آن پول را تصاحب كن، گوارايت باشد ۸.

1.ج ۶، ص ۲۷۶

2.ج ۷، ص ۱۹۱

3.شرح مسلم، نووي، ج ۱۶، ص ۱۰۱

4.ص ۱۲۶

5.ص ۳۰۶

6.ص ۱۲۷

7.ص ۱۲۸

8.ج ۵، ص ۲۱۳. همين مطلب را علامه مجلسي از کتاب المحتضر حسن بن سليمان نقل مي‌کند: بحار الأنوار، ج ۴۵، ص ۳۴۶، ح ۱۶

صفحه از 92