وسائل مادي يا معنوي چنگ ميزنند؛ براي رفع نياز پوشاک، از پوست حيوانات، پشم و... استفاده ميکنند و براي رفع نيازهاي عاطفي خود از روابط انساني بهره ميجويند. و يا براي رفع بلا يا برآورده شدن خواستهاي که از راههاي مادّي توان دستيابي به آن را ندارند دست به دعا بر ميدارند که اين وسيلهاي معنوي است که انسانها به طور فطري به آن رهنمون ميشوند و خداوند هم به آن سفارش نموده است: «ادعوني استجب لکم».
از سوي ديگر، از ابتداي تاريخ بشري ميبينيم که انسانها براي جلب نظر فردي که به هر دليلي به او نياز شديد دارند يا او توجّه لازم را مبذول نميدارد، دست به دامن وسائلي ميشوند که او توجّه خاصي به آن وسائل دارد، تا از طريق آنها به هدف خود برسند. مثلاً اگر کسي ميخواهد نزد بزرگي يا پادشاهي خواستهاي را مطرح کند، افراد مورد توجّه او را واسطه قرار ميدهد تا از اين طريق توجّه لازم از سوي آن بزرگ را به خود جلب نمايد. خداوند هم که مالک دو جهان است نيز به اين امر در باره خود سفارش نموده: «و ابتغوا اليه الوسيله».
از ابتداي اسلام نيز ميبينيم که پيامبر، ائمّه، اصحاب و بزرگان مذاهب خمسه و به تبع آن تمامي مسلمين، با توسّل به وسائطي که نزد خداوند تعالي وجههاي دارند، خواسته خود را مطرح ميکردند. امّا ابن تيميه، شبهاتي را در اين زمينه مطرح کرد و در قرون اخير فرقه وهابيت به شدّت بر اين عملکرد مسلمين هجوم ميبرند و آن را شرک اکبر معرّفي ميکنند و مرتکبان آن را مهدور الدم ميدانند. پس از مقابلههاي شديد علماي مذاهب اربعه با اين گروه، آنها به مستند نمودن عقايد خود با قرآن و سنّت پرداختند و دلايلي را بيان داشتهاند.
در اين تحقيق، بر آنيم تا با تبيين شبهه مطرح شده از سوي وهابيت، به پاسخي مستند به منابع مورد قبول وهابيان بپردازيم. پاسخ کامل و جامع به اين شبهه، نيازمند باز کردن تمام جوانب آن در توحيد، زيارت قبور، بار سفر بستن براي زيارت و... است که اين تحقيق مجال آن را ندارد. از اين رو، فقط به بحث در محدوده توسّل بسنده ميکنيم.
درآمد
وهابيت، از فرقههاي اسلامي است که آن را محمّد بن عبد الوهاب تأسيس کرد. مذهبشان، حنبلي مطابق تفسير ابن تيميه است و بدين جهت زيارت قبور ائمّه و اولياء را ناروا ميشمارند. اکنون مذهب رسمي عربستان سعودي است ۱.
يکي از مواردي که وهابيان، ديگر مذاهب اسلامي را تکفير ميکنند و با تسلّط بر حرمين شريفين، براي زوّار مسلمان مشکل ايجاد مينمايند، توسّل است.
1.دائرة المعارف فارسي، ج ۲، ص ۳۱۹