10. اقرار بتپرست به اين که کسي جز خدا مضطر را اجابت نميکند، چرا که در سختيها خدا را با اخلاص ميخواند.
او آيات زير را براي اثبات شفاعت ميآورد:
(قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَةُ جَميعاً)۱.(مَنْ ذَا الَّذي يشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِه)۲.(وَ كَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّماواتِ لا تُغْني شَفاعَتُهُمْ شَيئاً إِلاَّ مِنْ بَعْدِ أَنْ يأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يشاءُ وَ يرْضي)۳.(قُلِ ادْعُوا الَّذينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا يمْلِكُونَ مِثْقالَ ذَرَّةٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ وَ ما لَهُمْ فيهِما مِنْ شِرْكٍ وَ ما لَهُ مِنْهُمْ مِنْ ظَهيرٍ)۴.
و در انتها ميگويد: «حقيقت شفاعت، تفضّلي از جانب خداوند براي اهل اخلاص (کساني که شفاعت ميشوند) است که ايشان را به وسيله درخواست کساني که اذن شفاعت به ايشان داده شده است، ميبخشد تا تکريم نمايد و به مقام محمود (شفاعت کبري) برسد. پس شفاعتي که قرآن نفي ميکند آن شفاعتي است که در آن شرک وجود دارد ۵.
آن چه وهابيان به عنوان شفاعت بيان ميکنند و قبول دارند، در روز قيامت است و با مسئله توسّل در حيات برزخي پيامبر و صلحا متفاوت است.
وي ميگويد: «شفاعت در قيامت را همه قبول دارند امّا اختلاف بر سر مسئله شفاعت پيامبر صلي الله عليه و آله بعد از مرگ ايشان است که اين شرک است و پيامبر از اين خبر داده است ۶.
وي با استناد به آيه (يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا في دينِكُمْ )۷ و قول ابن عباس در تفسير آيه (وَ قالُوا لا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَ لا تَذَرُنَّ وَدًّا وَ لا سُواعاً وَ لا يغُوثَ وَ يعُوقَ وَ نَسْراً)۸ نتيجه ميگيرد که سبب شرک و تغيير دين انبيا، غلوّ در باره صالحان و اختلاط حق و باطل است که در اين جا حق، محبّت صالحان و باطل، گمان خلاف در مورد اعمال اهل علم و دين است که بعد از ايشان حادث ميشود. و نيز به مضر بودن توقّف بر قبر براي انجام اعمال صالح، نتيجه گرفته است. ۹ و دليل آن را اين دو روايت بيان ميدارد:
الف. روايتي از مسلم از جندب بن عبد الله که پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: «کساني که قبل از شما بودند، قبر پيامبرانشان را سجدهگاه قرار ميدادند. شما قبرها را سجدهگاه قرار ندهيد که من شما را از آن نهي ميکنم» ۱۰.
1.زمر / ۴۴
2.بقره / ۲۵۵
3.نجم / ۲۶
4.سبأ / ۲۲
5.كتاب التوحيد الذي هو حق الله علي العبيد، ص ۳۱ ـ ۳۴؛ المنتخب من مدوّنات التراث، ص ۸۰ ـ ۸۴
6.فتاوي ائمّة النجدية، ج ۴، ص ۱۱۱: به نقل از: درر السنية، ج۱، ص ۸۵ ـ ۸۸
7.نساء / ۱۷۱ و مائده / ۷۷
8.نوح / ۲۳
9.المنتخب من مدوّنات التراث، ص ۸۲ و ۸۳
10.صحيح مسلم، ج ۲، ص ۶۸