ب. روايت عالي سند احمد بن حنبل از ابن مسعود که از پيامبر صلي الله عليه و آله نقل ميکند: «بدترين مردم کساني هستند که در زماني زندگي ميکنند که گروهي از مردم در آن زمان قبرها را مسجد قرار ميدهند» ۱.
وي از اين دو روايت چنين برداشت ميکند که عبادت از محبّت بالاتر است و پيامبر صلي الله عليه و آله در قبل از فوتشان دو طايفه را که از بدترين اهل بدعت هستند معرّفي کرده است و آنها رافضه و جهميه هستند. به خاطر اين که رافضه اوّلين گروهي هستند که شرک و عبادت قبور را ايجاد کرده و بر قبرها مسجد ساختند ۲.
از اين گفتار معلوم ميشود محمّد بن عبد الوهاب شفاعت را قبول دارد. آن را به دو گونه شرکآلود و غير شرکآلود تقسيم ميکند و نوع اوّل را رد ميکند. پس تفاوت، در شرکآلود بودن است، نه حيات و ممات و... !؟
علاوه، او غلوّ در مورد صالحان را عامل اصلي کفر بر ميشمارد و سبب آن را اختلاط حق و باطل ميداند و از آن به نادرستي توقف بر قبر براي انجام اعمال صالح نتيجه گرفته است. به عبارت ديگر، از ديدگاه وي، حرمت زيارت قبور، فرع بر حرمت توسّل به صلحا در دوران حيات برزخي ايشان است.
وي در مورد توسّل ميگويد: «هيچ کس گمراهتر از کسي که غير خدا را بخواند نيست. نام اين خواندن، عبادت است. توسّل به غير خدا، شرک اکبر است و سودي ندارد؛ چرا که کسي جز خدا مضطر را اجابت نميکند. حتي اگر صالحترين افراد اين کار را انجام دهند، کفر است».
توسّل از ديدگاه وهابيت کنوني
در سده اخير وهابيت که با پول نفت و حمايتهاي خارجي قدرت بيشتري در خود ميبينند، بودجههاي کلان صرف تبليغ ميکنند و کتب بسياري در رد اعتقادات ديگر مذاهب اسلامي چاپ و در اختيار عموم ميگذارند تا بتوانند خللي در عقايد ايشان ايجاد کنند. از جمله اين کتب، سري کتابهاي منتشر شده توسّط معاونت مطبوعات و پژوهشهاي علمي وزارت شئون اسلامي، اوقاف، دعوت و ارشاد عربستان سعودي است که هر ساله در اختيار زائران مسجد الحرام قرار ميگيرد. در يکي از اين کتب آمده است:
«معبود به حق، خداي يکتاست و غير از او تمامي معبودها، باطل و پرستش آنها غير صحيح است. با کمال تأسّف، بسياري از مردم نادان و جاهل مقبرهها را جاي عبادت قرار دادهاند و از مردهها طلب شفاعت ميکنند، که منجر به پرستش آنها شده است. اين خود نوعي معبود به شمار ميرود ۳. اگر معناي
1.مسند احمد، ج ۱، ص ۴۳۵ و ۴۰۵
2.المنتخب من مدوّنات التراث، ص ۸۳ و ۸۴
3.معناي لا اله الا الله و مستلزمات و تأثير آن در فرد و جامعه، ص ۲۷، پاورقي