لا اله الا الله آن بود که اينها گمان کردهاند، بين رسول خدا صلي الله عليه و آله و مشرکان هيچ جهادي نبود». ۱.
يکي ديگر از اين کتابها، از جمله اشتباهات در زيارت مسجد نبوي را خواندن اموات هنگام زيارت قبرهاي بقيع و شهداي اُحد و پول انداختن براي تقرّب و تبرّک به آنها بر ميشمارد و ميگويد: «همچنان که اهل علم گفتهاند و کتاب و سنّت بر آن دلالت ميکند، اين اعمال، شرک اکبر است؛ زيرا عبادت فقط براي خداست و آن چه براي خدا انجام ميدهيم، مانند چون دعا، ذبح، نذر و...، براي غير خدا جايز نيست». نويسنده به آيات زير استناد ميکند:
(وَ مَا أُمِرُواْ إِلَّا لِيعْبُدُواْ اللَّهَ مخُْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَ يقِيمُواْ الصَّلَوةَ وَ يؤْتُواْ الزَّكَوةَ وَ ذَلِكَ دِينُ الْقَيمَةِ)۲.(وَ أَنَّ الْمَسَجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُواْ مَعَ اللَّهِ أَحَدًا)۳.
و ميگويد: «جايز نيست که از رسول خدا صلي الله عليه و آله برآورده شدن حاجتي يا برطرف شدن غمي را خواستار شويم که اين شرک است.
زندگي پيامبر صلي الله عليه و آله در قبرش، زندگي برزخي است و از جنس حيات قبل از مرگ نيست. آن حياتي است که کسي جز خداوند کنه و حقيقتش را نميداند. آن چه بعضي از زوّار انجام ميدهند، مانند دعا با صداي بلند نزد قبر پيامبر در حالي که دستهايشان را بلند کردهاند، از بدعتهاي مستحدثه است ۴.
همچنين اللجنة الدائمة للاسلام (مرکز پاسخگويي به سؤالات شرعي در عربستان) موجبات کفر را بسيار ميداند ۵، از جمله:
1. شرک در عبادت. از آن جمله است: خواندن اموات و استغاثه به وسيله آنها، و نذر و قرباني براي اموات. ۶.
2. کسي که بين خودش و خدا، واسطه قرار دهد و آن وسائط را بخواند، به آنها توسّل کند، از آنها شفائت بخواهد و به آنها توکّل کند، کافر است، اجماعاً! ۷.
البته ما نميدانيم اين اجماع از کجا به دست آمده در حالي که تنها فرقهاي که اين گونه توسّل را نميپذيرند، وهابيان هستند.
يکي از افرادي که در سالهاي اخير در تبيين و تبليغ نظرات و آراي وهابيت بسيار تلاش کرده است، آلباني است. در معرّفي وي بايد گفت در ميان تمام افرادي که در نشر آراي
1.همان، ص ۳۹ ـ ۴۱
2.بيّنه / ۵
3.جنّ / ۱۸
4.دليل الحاج و المعتمر، ص ۴۹، ۵۰ و ۶۲
5.فتاوي ائمّة النجدية، ج ۱، ص ۱۷۸ و ۱۷۹، به نقل از: فتاوي لجنة الدائمة للبحوث العلميه و الافتاء، ج ۲، ص۳ ـ ۵
6.با استناد به آيه ۷۲ سوره مائده
7.دليل الحاج و المعتمر، ص۱۰؛ فتاوي ائمّة النجدية، ج۱، ص۱۷۴، به نقل از: الدرر السنية، ج ۱۰، ص ۹۱، ش ۳۷۸۲