وهبه زحيلي در اين بخش، از منابعي چون البيان في غريب القرآن از ابو البرکات ابن الانباري، تفسير القرطبي، الکشّاف زمخشري و ديگر تفاسير استفاده کرده است. ۱.
4. بلاغت آيات
اين بخش، بيانگر اعجاز بياني قرآن است و در تمام تفسير ديده ميشود. در اين بخش، مباحث علوم بلاغت را شامل تشبيه، استعاره، طباق، جناس، بديع و معاني و بيان، وجوه تجانس و... به طور مختصر يادآور شده است؛ به اين معنا که آيات قرآن را با اين مباحث تطبيق ميدهد.
نمونهها:
إلّا کَباسِط کَفَّيه۲: تمثيلي براي حال کافران است که بتها را ميخوانند. حال آنان مانند کسي است که اراده کند جرعهاي آب با دست باز براي نوشيدن بر دارد. يا تمثيلي است براي عدم استجابت بتها براي کسي که آنها را ميخواند. يعني عدم استجابت آب براي دست باز که اين مورد بعيد است و امکان ندارد ۳.
فَلمّا جَهَزَهُم بِجَهازِهِم... أذّنَ مؤَذِنٌ۴: در هر دو عبارت، اشتقاق است ۵.
خُطوات الشَيطان۶: استعاره از اقتدا کردن به شيطان و پيروي کردن از آثارش است ۷.
بِاسوءِ و الفَحشاءِ۸: عطف خاص بر عام است؛ زيرا «سوء» عام است و شامل تمام معاصي ميشود و «فَحشاء» زشتترين معاصي است ۹.
سِرّاً و علانيهً و بالحَسَنهِ و السَيئَه۱۰: بين اين کلمات، طباق و تناسب وجود دارد ۱۱.
البته گاهي اين موارد همراه با کمي توضيح است نه اين که به نام آنها بسنده کند. مانند:
لاتدخلوا مِن بابٍ واحدٍ و ادخلوا مِن أبوابٍ مُتفرقَه۱۲: در اين عبارت، مناسبت سلبي و همچنين اطناب (زياد بودن لفظ بر معنا براي تأکيد و تقرير) است ۱۳.
وَ مَثَلُ الَّذينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذي ينْعِقُ بِما لا يسْمَعُ إِلاَّ دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يعْقِلُونَ۱۴: در اين عبارت، تشبيه مرسل است؛ زيرا ادات آن ذکر شده است و به دليل حذف وجه شبهه، تشبيه مجمل است ۱۵.
1.پژوهشهاي قرآني، ش ۷ و ۸، ص ۳۱۰
2.رعد / ۱۴
3.ج ۷، ص ۱۴۰
4.يوسف / ۷۰
5.ج ۷، ص ۳۱
6.بقره / ۱۶۸
7.ج ۱، ص ۴۳۵
8.بقره / ۱۶۹
9.همان جا
10.رعد / ۲۲
11.ج ۷، ص ۱۶۴
12.يوسف / ۲۵
13.ج ۷، ص ۲۵
14.بقره / ۱۷۱