صُمٌّ بُکمٌ عُميٌ۱: در اين جا، تشبيه بليغ است؛ زيرا وجه شبه و ادات تشبيه از آن حذف شده است. يعني کالصم في عدم سماع الحق و کالعمي و البکم في عدم الانتفاع بالقرآن؛ کر هستند از شنيدن صداي حق، و کور و گنگ هستند از اين جهت که بهرهاي از قرآن نميبرند ۲.
از منابعي که مفسّر در اين بخش از آنها ياري جسته است ميتوان صفوة التفاسير صابوني، الکشّاف زمخشري، بحر المحيط ابوحيان، الجامع لاحکام القرآن قرطبي، نام برد. وهبه زحيلي مواردي را که بهتر دانسته بيان کرده است و نظر خود را نيز در انتخاب اين موارد دخالت داده است ۳.
5. مفردات لغوي
بخش ديگري که در تمام تفسير ديده ميشود، «شرح لغات آيات» است. در اين بخش، برخي از کلمات قرآن را، شامل اسم، فعل و حرف که نيازي به شرح داشتهاند، به طور مختصر و کوتاه شرح داده شده است. گاه خود کلمه معنا نميشود بلکه تفسير آن کلمه در آيه يا مصداق آن کلمه بيان ميشود. يعني تفسيري کوتاه و مختصر ميآورد. مانند:
«هَديً» از ضلالت و « بُشري» به بهشت ۴؛ «اتُحاجّونَنا»، با ما جدال ميکنند، با ما دشمني ميکنند. (ولَنا اعمالُنا) و (وَلَکُم اعمالُکُم)، به آن جزا داده ميشويد ۵.
گاهي در تأييد معنايي که از کلمه ارائه ميدهد، سخن يا حديثي ميآورد. مانند:
«الفاسقون»، به دليل کفرشان طرد شدند. حسن بصري ميگويد: هنگامي که فسق در باره گناهان گفته ميشود، بزرگترين نوع آن کفر است ۶.
گاهي معناي کلمات بسيار ساده را هم ميآورد. مانند:
قل: اي پيامبر براي مردم بگو؛ اوحيَ اِلَيَّ: خداوند به وسيله وحي به من خبر ميدهد؛ أنّهُ: هاء، ضمير شأن ۷.
گاهي اعراب کلمه در اين بخش بيان ميشود. مانند:
و جبرئيل و ميکائيل: عطف بر ملائکه است؛ عطف خاص بر عام. فاِنّ الله عدوٌّ لّلکافرين: براي آنها گفته نميشود، اين بياني است براي حال آنها ۸.
انتظار ميرفت که در اين بخش، ريشه کلمات و مشتقات آن را بياورد و با توجّه به آنها و وزني که کلمه دارد به معناي لغت بپردازد امّا اين گونه عمل نميکند. از تمام اين مواردي که ذکر
1.ج ۱، ص ۴۳۵
2.بقره / ۱۷۱
3.پژوهشهاي قرآني، ش ۷ و ۸، ص ۳۱۰
4.ج ۱، ص ۲۵۶: بقره / ۹۷
5.ج ۱، ص ۳۵۶: بقره / ۱۳۹
6.ج ۱، ص ۲۶۱: بقره / ۹۹
7.ج ۱۵، ص ۱۷۱: جن / ۱
8.ج ۱، ص ۲۵۷: بقره / ۹۸