روش‌شناسي تفسير « المنير في العقيدة و الشريعة و المنهج » - صفحه 225

فهرست مي‌بيند. بدين شکل، دسترسي به مطالب آيات به سهولت امکان دارد و زمينه تدبّر در آيات بهتر مهيّا مي‌شود. اين امر در تفاسير قديمي وجود ندارد.
2. فصل‌بندي و باب‌بندي منظّم مطالب: مفسر در ابتداي هر سوره مواردي را که بررسي مي‌کند شامل: تناسب سور، محتواي سوره، فضيلت خواندن، مکّي و مدني بودن، دليل ناميده شدن به اين نام. و براي هر مجموعه آيات نيز مواردي مانند: اعراب، بلاغت، مفردات لغات، سبب نزول، تناسب آيات، تفسير، احکام و مسائلي که در زندگي کاربرد دارد، به ترتيب با عنوان مشخّص بررسي مي‌کند.
بنا بر اين، تفسيري طبقه‌بندي شده و منظّم با دست‌رسي آسان به مطالب هر بخش تأليف کرده است. البته برخي از تفاسير قديم نيز اين تقسيم‌بندي را داشته‌اند. مانند مجمع البيان طبرسي که در ميان تفاسير قديمي کم نظير است.
3. نياوردن نظرات مختلف در تفسير: مفسّر در مقدّمه نيز ذکر مي‌کند که اختلاف‌هاي تفسيري را کمتر يادآور مي‌شود تا خواننده با تفسير صحيح و درست آشنا شود و در بين نظرات مختلف سرگردان نشود و حقايق براي او پوشيده نشود. در تفسير آيات فقهي، نظرات مذاهب مشهور اهل سنّت را مي‌آورد.
4. نثري روان و قابل فهم براي عموم مردم: همان طور که مفسّر در مقدّمه بيان کرده است، انگيزه‌اش از نوشتن تفسير، برطرف کردن نياز مردم با سطح فرهنگ متوسّط است. بنا بر اين، تفسير را با نثري ساده و روان به دور از واژگان پيچيده و فنبي مي‌نويسد تا قابل فهم براي عموم مردم باشد.
5. بيان خلاصه احکام آيات و کاربردهاي آن در زندگي: بخش خاصي که در تمام تفسير ديده مي‌شود، بخشي است که در آن احکام موجود در آيات و نکات کاربردي براي زندگي مطرح مي‌شود. اين بخش با اين گونه دسته‌بندي و چينش منظّم، در تفاسير قديمي کمتر به چشم مي‌خورد.
6. فراهم آوردن فهرست موضوعي تفسير: از نکات برجسته اين تفسير، فهرست موضوعي آيات در دو جلد آخر تفسير (جلد شانزدهم و هفدهم) است (همان طور که در قبل اشاره شد در چاپ مورد استفاده نگارنده، تفسير هفده جلد دارد) که در آن اسامي، موضوعات و کلمات به کار رفته در تفسير با ذکر جلد و صفحه مشخّص شده است. اين فهرست، کمبود‌ها و نواقصي دارد امّا در نوع خود جالب و بي نظير است ۱.

1.پژوهش‌هاي قرآني، ص ۳۱۵ ـ ۳۱۷

صفحه از 226