روش‌شناسي تفسير « المنير في العقيدة و الشريعة و المنهج » - صفحه 226

برخي از کاستي‌هاي تفسير

پس از مطالعه و اندکي تأمّل در تفسير مي‌توان کاستي‌ها و کمبودهايي را در تفسير ديد. برخي از آن‌ها عبارت اند از:
1. نياوردن منابع و مآخذ در پاورقي‌ها: از مقدّمه و صحبت‌هاي مفسّر در مصاحبه‌اش به روشني مشخّص است که ايشان از منابع متعدّدي در بخش‌هاي مختلف تفسير بهره گرفته است امّا در پاورقي‌ها به آن‌ها اشاره‌اي نمي‌کند در حالي که اين موارد به خواننده اين امکان را مي‌دهد تا در صورت نياز و يا تحقيق در آن مورد به آن منابع رجوع کند.
2. عدم استفاده از روايات اهل بيت عليهم السلام : در اين تفسير، مطالب بسيار کمي از سخنان اهل بيت عليهم السلام به چشم مي‌خورد. مي‌توانيم اين موضوع را با رجوع به جلد شانزدهم (فهرست موضوعي تفسير) متوجّه شويم. در ذيل اسامي (امام) علي، فاطمه بنت النبيّ، امام حسن، مطالب بسيار کمي ديده مي‌شود و حتي گاهي شأن‌نزول‌هاي معتبر از اهل بيت پذيرفته نمي‌شود مانند شأن نزول سوره انسان که در باره آن پيشتر صحبت کرديم که ايشان شأن نزول مشهور را بدون دليل رد مي‌کند.
3. عدم استفاده از تفسير‌ها و جوامع حديثي شيعه: در مقدّمه در قسمت منابع، به هيچ کتابي از شيعه اشاره‌اي نمي‌شود. مفسّر در مصاحبه خود، تفسير مجمع البيان طبرسي و الميزان علامه طباطبايي را به عنوان منابع بر مي‌شمرد امّا در پاورقي يا مقدّمه تفسير، چنين مطلبي وجود ندارد. اگر از منابع شيعي نيز استفاده مي‌گرديد ارزش تفسير نيز بيشتر مي‌شد ۱.

کتاب‌نامه:

ـ آشنايي با تاريخ تفسير و مفسّران، حسين علوي مهر، قم: مرکز جهاني علوم اسلامي، 1380.
ـ التفسير المنير في العقيدة و الشريعة و المنهج، وهبة زحيلي، دمشق: دار الفکر، چاپ دوم، 1424ق.
ـ بيّنات، ش 2، «مصاحبه با استاد وهبه زحيلي (معرّفي التفسير المنير) ».
ـ پژوهش‌هاي قرآني، ش 7 و 8، «تفسير المنير در نگاه نقد و بررسي»، محمّد علي رضايي کرماني.
ـ حليه القرآن، محسن موسوي بلده، تهران: احياء الکتاب، 1379.
ـ روش‌هاي تفسير قرآن، رضا مؤدّب، قم: اشراق، 1384.
ـ شناخت‌نامه تفاسير (نگاهي اجمالي به 130 تفسير برجسته از مفسّران شيعه و اهل سنّت)، محمّد علي ايازي، رشت: کتاب مبين، چاپ اوّل، 1378.
ـ وهبة الزحيلي العالم الفقيه المفسّر، بديع السيّد، اللحام، دمشق: دار القلم، چاپ اوّل، 1422 ق.

1.ص ۳۱۷ و ۳۱۸

صفحه از 226