مفهوم‌شناسي زيارت در فرهنگ اسلامي - صفحه 237

آشكارا در اين‌گونه احاديث بيان شده است که ميان زيارت چه زمان حيات و چه پس از آن، تفاوتي وجود ندارد و شايد منشأ استفاده يك‌سان از واژه «زيارت» براي احيا و اموات همين نکته باشد.۱

شرايط اساسي زيارت در نصوص

علاوه بر نکاتي که از كاربرد واژه «زيارت» به دست مي‌آيد، قيدهايي نيز براي زيارت بيان شده است که در حقيقت، به جهت‌دهي صحيح اين مفهوم مي‌پردازد و شرايطي را براي تحقق زيارت صحيح بيان مي‌كند. شايد بتوان گفت كه اساسي‌ترين شرط براي صحت، لله و في الله بودن زيارت است که در روايات، گاه جداگانه و گاه توأمان مطرح شده‌اند.
البته روشن است که لله و في الله بودن، بيان‌گر دو مفهوم و دو رتبه است؛ چراکه لله بودن، در باره نيّت و اراده است که امري دروني است؛ اما في الله بودن؛ در باره عمل و تطابق آن با مسير صحيح و شاخص‌هاي الهي است؛ مانند اين روايت: «عن أبي ‌عبد الله عليه السلام قال: من زار أخاه لله لا لغيره التماس موعد الله و تنجز ما عند الله وكّل الله به سبعين ألف ملك ينادونه ألا طبت و طابت لك الجنة»۲.
در اين متن، با واژه «لله» بر لزوم داشتن قصد و نيّت صحيح ـ‌ هدف‌گذاري شايسته ‌ـ تأکيد و با قيد «لا لغيره» هر مقصود ديگري منتفي شده است؛ هم‌چنين گزاره «التماس موعد الله و تنجز ما عند الله» به‌ خوبي نشان مي‌دهد که اين مطلب، در باره امور دروني و ميان بنده و خدايش است.
«عن يعقوب بن‌شعيب قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول: من زار أخاه في جانب المصر ابتغاء وجه الله فهو زوره، و حق علي الله أن يكرم زوره»۳.
قصد‌كردن وجه الله نيز، از امور ميان بنده و خدايش و از امور دروني محسوب مي‌شود.
در برخي نصوص ديگر، بر في الله بودن تأکيد مي‌شود:
«عن أبي ‌عبد الله عليه السلام قال: من زار أخاه في الله، قال الله ـ عزّ‌و جلّ ـ: إياي زرت و ثوابك عليّ، و لست أرضي لك ثواباً دون الجنة»۴.
و در برخي احاديث، اين دو شرط با يکديگر ذکر شده است:
عن بكر بن ‌محمد قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول: «ما زار مسلم أخاه المسلم في الله و لله، إلا ناداه الله تبارك و تعالي: أيها الزائر طبت و طابت لك الجنّة»۵.

1.. البته توجه به مقامات خاص امامان معصوم، جايگاه ويژه ايشان در عالم خلقت و حضور ايشان در تمامي عوالم، امري روشن است؛ امّا به نظر نمي‌رسد که اين روايت، در مقام بيان اين نکته باشد و برداشتي كه در متن بيان شد، با قرائن داخلي روايت که در فرازهاي پيشين و بعدي‌اش وارد شده است، هم‌خواني دارد.

2.الكافي، ج ‌۲، ص ۱۷۵، ح ۱

3.همان، ج ‌۲، ص ۱۷۶، ح ۵

4.الكافي، ج ‌۲، ص ۱۷۶، ح ۴

5.همان، ج ‌۲، ص ۱۷۷، ح ۱۰

صفحه از 239