انگاره‌هاي خاورشناسان و احاديث توحيد - صفحه 246

است که گواه بر شهادت فرزندان آدم به يگانگي خدا در عالم ذر است. هم‌چنين، از صحيحين رواياتي مي‏‏آورد که بر فطري‏بودن خداپرستي دلالت مي‏کند.
در ادامه، به آيات 30 و 31 سوره توبه با اين مضمون اشاره مي‏‏کند که يهود، عُزَير و نصاري مسيح را ابن‎الله لقب دادند و خدا را صاحب فرزند دانستند و در واقع، اين اعتقاد به دوگانه‏پرستي (وثنية) است؛ در حالي‏که خداوند مي‏فرمايد:«مسيح بن ‎مريم، شما را امر کرد، جز خداي واحد را نپرستيد و به او شرک نورزيد»۱.
مطابق آن چه در اسلام آمده است، ذات خدا قابل انقسام و تجزيه نيست. شاهد مثال، سوره توحيد است. آلوسي در تفسير آن مي‏‏نويسد: «بين واحد و احد، فرق است. مراد از احد، يکي ‏بودن ذات خدا و مراد از واحد، نفي شريک در صفات خدا است».
هم‌چنين، از قرآن و روايات نبوي دلايلي مي‏‏آورد که نشان‏دهنده منزّه‏ بودن انبيا از شرک، فسق و ... است. در قرآن خداوند فرمود: «بر انبياي پيش از تو وحي ‏‏کرديم که خدايي جز الله نيست، فقط او را بپرستيد ... »۲. و نيز آيه 81 سوره آل عمران، بر فرستادن رسولاني راست‏گو (مصدّق) و ايمان‏آوردن امّت‎ها‎يشان دلالت مي‏کند. آلوسي در تفسير اين آيه مي‏‏گويد: «مراد از ايمان، ايمان‏ آوردن واقعي است، نه اين که ايمان همراه با شرک باشد؛ مثل ايمان‏آوردن يهود و نصاري که عزير و مسيح را فرزندان خدا مي‏‏دانند».
او در ادامه، مصاديقي را از سنّت نبوي شاهد مي‏‏آورد که نشان‏دهنده منزلت انبياست. بخاري در کتاب صحيح الانبياء نقل مي‏‏کند: «فردي از رسول خدا صلي الله عليه و آله پرسيد: چگونه بر شما و اهل بيت شما درود بفرستيم؟ پيامبر فرمود: خدايا، درود فرست بر محمّد و خاندانش همچنان‏که درود مي‏‏فرستي بر ابراهيم و خاندانش ... ».
اين‏ گونه نبي مکرم اسلام صلي الله عليه و آله ، انبيا الهي را بزرگ مي‏داشت.
وي در اين دو محور، با استفاده از اسفار، منزّه ‏ندانستن انبيا را در يهود و منزّه ‏دانستن ايشان را از هر‎گونه فسق و فساد در قرآن کريم و سنّت نبوي، زيبا به تصوير کشيده است.

ردّ طعنه‏هاي مستشرقان در خصوص احاديث توحيد

نويسنده در اين محور به ‏تفصيل، گفته‏هاي خاورشناسان را ‏در باره احاديث توحيد نقد مي‏کند و مي‏‏گويد: «گيوم» با استناد به کتاب ابن‎کلبي، دو مطلب را به نبي صلي الله عليه و آله نسبت مي‏دهد: الف. پيامبر،

1.توبه / ۵۱

2.انبيا / ۲۵

صفحه از 255