آيا يهود و نصارا از توحيد بهرهاي داشتند تا آن را به ديگران اهدا کنند؟
و آيا قصص قرآني با قصص کتب ايشان مشترک است؟
دکتر زماني در کتاب مستشرقان و قرآن به تفصيل به اين پرسشها، پاسخ داده است ۱. همچنين اگر اشتراک برخي مفاهيم قرآن با کتب مقدس، دليل بر اقتباس قرآن از آنهاست؛ اولاً همين امر، نشانه اقتباس مسيحيت از يهوديت و ساير اديان از يکديگر است؛ ثانياً اين مطلب، چرا دليل داشتن مصدري واحد و الهي براي آن سه کتاب نباشد؟
البته دکتر عزيه طه، به اين فرضيه پاسخ نقضي داده است. او در ادامه، دومين حديث مستند گيوم را نقد ميكند. گيوم ميگويد: «اولين فردي که پيامبر را از عبادت بتها و خوردن گوشت قرباني نهي کرد، زيد بن عمر بن نفيل بود و اين به سبب تأثيرپذيري زيد از يهوديت بوده است».
وي به زيبايي اين ادعاي گيوم را ـ كه با استناد به کتاب تدريب الراوي مطرح كرده است ـ رد ميكند. اين كتاب به حنيفبودن زيد پيش از نبوّت پيامبر صلي الله عليه و آله اشاره ميكند و اين که زيد، حتي در عصر جاهليت، در باره طرد بتها شعر ميسروده است. ابتدا دکتر عزيه طه مشخص ميكند كه كتاب تدريب الراوي كتابي روايي است يا تاريخي و در ادامه، از کتاب اسد الغابه اين مطلب را بيان ميکند که زيد بن عمر بن نفيل از دين يهود و نصارا رويگردان بوده و بين اين دو و دوگانهپرستي فرقي نميديده است.
سومين اتهام گيوم، در باره بوسيدن حجر الاسود بود. وي مدعي است، حجر الاسود با دوگانهپرستي مرتبط است. عزيه طه با توجه به کتابهاي يادشده ۲ پاسخ جامعي ميدهد و ميگويد كه تمام اين منابع، شعائر اسلامي را به تصوير کشيدهاند و ريشه آنها، آيين حنيف ابراهيم عليه السلام است و پيامبر و مسلمانان با هدف امتثال امر الهي، حجر الاسود را ميبوسند و ميدانند كه حجر الاسود نفعي و ضرري براي فرد ندارد. او ميگوييد:
اين نکته لازم به ذکر است که کتاب مرجع گيوم، کتاب خطي سيره ابن اسحاق است که نه چاپ شده و نه علماي اسلام آن را تأييد كردهاند. علاوه بر اين ـ همانطور که گذشت ـ روايات فراواني مخالف با اين ادّعا، در کتب تاريخي و روايي مسلمانان وجود دارد.
او براي رد اين ادعا گيوم که مسلمانان برخي آموزههاي خود را از اسفار يهود اقتباس كردهاند، به مطالب سفر اشعيا اشاره ميكند که مطالب شرکآميزي را نسبت به خدا بيان ميكند و در ادامه، خطاب به گيوم ميگويد: «چگونه رسول خدا صلي الله عليه و آله اعتقاد توحيدي را از افکار مشرکانه يهود به دست آورد؟». دقّت وي براي مستندسازي اين مطلب، در محورهاي سوم و چهارم مشهود است.
1.ر.ک: مستشرقان و قرآن، ص ۱۴۷
2.الاستيعاب، ج ۲، ص ۶۱۶؛ اسد الغابه، ج ۲، ص ۲۹۵؛ الاصابه، ج ۱، ص ۵۲۲