شروط صحّت حديث، يعني اتصال سند و عدالت راويان و خوشحافظهبودن را دارند؛ ولي منبع اسفار تورات، کتابي است که عزرا آن را نوشته که وي قرنها پس از حضرت موسي عليه السلام ميزيسته است و سند گفتههايش منقطع است. به همين جهت، تناقضات آن زياد است؛ به گونهاي که دانشمندان يهود نتوانستهاند، آنها را جمعبندي كنند.
سپس نتيجه ميگيرد كه به اين ترتيب، ادعاهاي هر سه مستشرق باطل است و بنا بر اين، نبي صلي الله عليه و آله توحيد را از دانشمندان اهل کتاب اقتباس نكرده است؛ زيرا معطي شيء، نميتواند فاقد آن باشد.
عزيه طه مشخّص نکرده است با چه مبنايي به بررسي تطبيقي کتب منبع دين اسلام و يهود پرداخته است؟ همچنين در اين محور، مواردي را بي پروا و در حدّ يک ادّعا به کتب حديثي علماي اهل سنّت و تورات نسبت داده است، بي آن که مستندسازي كرده باشد. در باره منابع حديث نبوي ـ با توجه به اينک ه ايشان، مبنايش پاسخدهي از ديدگاه اهل سنّت بوده است ـ منابعي مثل صحيح بخاري و صحيح مسلم را نام برده، غافل از اين که اشکالي که وي به منابع يهود وارد كرده، بر اين کتابها نيز وارد است؛ زيرا اين نگاشتهها نيز، سال بعد از رحلت نبي صلي الله عليه و آله نوشته شده است؛ پس از آن که يک قرن، نگارش حديث ميان اهل سنّت ممنوع بود و حتي افراد سنّي مذهب نيز، به نقد صحيحين پرداختهاند.
البته اين نکته گفتني است كه حتي با وارد بودن نقد به صحيحين، باز هم مستندات اسفار يهود، تاب مقابله با مطالب يادشده صحيحين را ندارد.
بررسي تطبيقي توحيد و تنزيه انبيا در اسلام و يهود
او در چهار محور به بررسي تطابقي بين توحيد و تنزيه انبيا در اسلام و يهود ميپردازد:
1. توحيد به خدا و شرک نداشتن به او؛
2. يکتايي خدا در عبادت و نهي از دوگانهپرستي؛
3. شبيهنبودن خدا به مخلوقاتش؛
4. منزّه دانستن انبيا و رسل از شرک و فسق.
او براي هر يک از اين بحثهاي چهارگانه، مستنداتي از آيات و منابع حديثي مسلمانان و اسفار تورات ميآورد و در پايان اثبات ميکند که دعوي اقتباس آموزههاي اسلام از تورات، دعوي