هنگامي که حضرت علي عليه السلام شنيد برخي يارانش در جنگ صفّين به اهل شام ناسزا مي-گفتند، آنان را از اين کار منع فرمود و پس از آن اصحاب خويش را به گفتن سخنان نيک و ضروري تشويق کرد: «إِنِّي أَكْرَهُ لَكُمْ أَنْ تَكُونُوا سَبَّابِينَ وَ لَكِنَّكُمْ لَوْ وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ ذَكَرْتُمْ حَالَهُمْ كَانَ أَصْوَبَ فِي الْقَوْلِ وَ أَبْلَغَ فِي الْعُذْر؛ من خوش ندارم كه شما دشنامدهنده باشيد، اما اگر كردارشان را يادآور مىشديد، و گمراهيها و كارهاى ناشايسته آنان را بر مىشمرديد، به راست نزديكتر و معذورتر بود۱».
تفکّر و تعقّل
سخن بايد با تفکّر و تعقّل بيان شود. سخن بدون انديشيدن ارزشي ندارد. افراد نادان، هر آن چه بر زبانشان ميآيد، بدون فکر و انديشه بيان ميکنند و قلب آنها از زبانشان فرمان مي-گيرد، در حالي که افراد عاقل اول تفکر ميکنند و بعد سخن ميگويند: «لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ وَ قَلْبُ الْأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِه؛ زبان عاقل در پشت قلب او قرار دارد، و قلب احمق پشت زبان اوست۲».
سنجيدگي سخن
در سخن گفتن بايد متانت داشت و در بيان مطالب درنگ کرد. شايسته نيست هر آن چه فرد ميداند بيان کند. سزاوار است سخن، در موقعيت مناسب، زماني که مخاطب ظرفيت آن را داشته باشد گفته شود؛ زيرا سخن بي انديشه و بي تدبير، نه تنها خود انسان را دچار نکبت و سيهروزي ميکند، بلکه ممکن است جامعهاي را ويران کند.
امير المؤمنين عليه السلام در خطبه 100، سخن گفتن با متانت را از ويژگيهاي راهنماي دين بر شمرده است: «دَلِيلُهَا مَكِيثُ الْكَلَامِ بَطِيءُ الْقِيامِ؛ راهنماى اين پرچم با تأنى سخن مىگويد و دير به پاى مىخيزد».
پرهيز از پُرگويي
پُرگويي، از آفات مهم سخن گفتن است. در گفتگو با ديگران، بايد از پرگويي و ياوهگويي پرهيز کرد؛ زيرا انسان وقتي بسيار سخن گويد، حرفهاي بي ربط و بيهوده نيز بيان خواهد کرد، و افزون بر آن موجب ايجاد خستگي و بي حوصلگي در مخاطب خواهد شد که باعث ميشود به سخنان گوينده توجه نکند و ارتباط مطلوبي شکل نگيرد. حضرت علي عليه السلام، معلم انسان-سازي، در سخنان گوهربارش به اين موضوع توجه بسيار کرده است و در عبارات گوناگون، مردم را از پرگويي منع کرده است: «طُوبَى لِمَنْ ذَلَّ فِي نَفْسِهِ وَ طَابَ كَسْبُهُ وَ صَلَحَتْ سَرِيرَتُهُ وَ حَسُنَتْ خَلِيقَتُهُ وَ