سخنى درباره حديث « نحن معاشر الانبياء لانورث » - صفحه 52

اول ـ از جهت سند، دوم ـ از جهت دلالت.
از نظر سند، اين خبر، خبر واحد است، كه تمام سندهاى آن به ابوبكر مى رسد. شگفت اينكه حضرت زهرا عليهاالسلام در خطبه مشهور خود، نسبت اين سخن به پيامبر صلى الله عليه و آله وسلمرا ـ خصوصا بانتيجه اى كه از آن گرفته شد ـ به صراحت ردّ مى كند،در حالى كه اگر واقعا چنين كلامى از پيامبر بود، شايسته ترين فرد به شنيدن و روايت آن، خاندان رسول خدا به ويژه دخت گرامى ايشان بود، تا اين كلام را بشنود و تكليف خود در مورد ارث پدر را بداند.به هرحال،به فرض صحّت،اين خبر،حكم خبرواحد دارد.البته برخى ازبزرگان شيعى، بر اساس ادلّه خود، حكم به جعلى بودن آن نيز داده اند، كه مجال بحث در اينجا نيست. ۱ دوم ـ از نظر دلالت.
ازجنبه دلالت،درمورد محتواى سخن،صرف نظرازصحّت صدور آن، گفتگومى شود. واين راهى است كه فقيه بزرگوارشيعه جناب شيخ مفيد دراين رساله پيموده است.
از مهم ترين مباحث شيخ مفيد در اين رساله، آن است كه جمله ياد شده را دو گونه مى شود خواند:
در گونه اوّل، جمله « ما تركناه صدقة » جمله اى جديد است و معناى مستقلى دارد. بر اين اساس، اعراب « صدقة » رفع مى شود.
در گونه دوم، جمله « ما تركناه » مفعول دوم فعل « لا نورّث » است. بر اين اساس، اعراب « صدقة » نصب مى شود.
معناى سخن منسوب به پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم ، در دو حالت چنين مى شود:
گونه اول:ماگروه انبياچيزى به ارث نمى گذاريم.آنچه ازمابه جاى مى ماند،صدقه است.
گونه دوم: ما گروه انبيا، چيزى به ارث نمى گذاريم كه صدقه باشد.
مى دانيم كه مهم ترين ضابطه در شناخت حديث، موافقت آن با قرآن است. بر اين

1.ـ بنگريد: بحث سيّد مرتضى در كتاب الشافى، ج ۴، ص ۵۷ ـ ۱۰۲، كلام شيخ محمد حسن مظفر در كتاب دلائل الصدق، ج ۳، ص ۴۰ ـ ۷۷ چاپ مصر.

صفحه از 58