مقرم، شيخ محمد سماوى، شيخ شير محمد همدانى، ۱ شيخ آقابزرگ تهرانى و شيخ عبدالحسين امينى ياد مى كرد. نمونه هايى از زهد، ايثار، تلاش، خلوص، ثبات قدم، تحمّل دشوارى هاى زندگى، ناشنيده گرفتنِ زخمِ زبان ها، دين باورى و گذشتنِ آن بزرگواران از دام نان ودامِ نام را بيان مى داشت.
محقق طباطبايى مى گفت: اينان با داشتن چنان روحيات و اخلاقى، توانستند بسيارى از نسخه هاى كهن حديثى را شناسايى كنند، از روى كاغذهايى فرسوده و شكننده استنساخ كنند، به تصحيح و مقابله و توضيح مشكلات آنها بپردازند، تحقيقاتى جديد بر مبناى آنها سامان دهند، و بدين ترتيب، اين امانت ها را به نسل هاى پس از خود برسانند.
اين تلاش ها در زمانى انجام مى شد كه نه تنها افكار عمومى عوام مردم، بلكه حتّى فضاى علمىِ حاكم بر خواصّ ودانشمندان، اين كارهارا بى حاصل و بى فايده مى دانست. يعنى نه تنها تشويقى به اين بزرگان نمى رسيد، بلكه تيغ زبان از هر سو بر آنان مى گشودند.
محقق طباطبايى از روزهاى گرم تابستان هاى نجف ياد مى كرد كه درس هاى حوزه تعطيل بـود واكثر اساتيد و طلّاب براى فرار از آن گرما به ديگر مناطق عراق ـ از جمله كوفه ـ مى رفتند. امّا محقّقان ومحّدثان ياد شده مى گفتند: فرصت كم است و مواريث فرهنگى پيشينيان، فراوان. بايد آنهارادريافت.
درعين حال، گرماى تابستان نجف طاقت فرسا بود وامكانات رفاهى وجود نداشت. اينان ناگزير به زير زمين خانه (سرداب) پناه مى بردند كه تا حدّى از شدّت گرما كاسته شود. امّا مشكل در آن بود كه عمق سرداب هاى نجف، خنك بود ونور نداشت. و در پله هاى ميانى، كه نور كمى بيشتر بود، از گرماى طاقت فرسا در امان نبودند. مرحوم طباطبايى مى گفت: بارهااين بزرگ مردانِ فداكار را ديده بودم كه براى استفاده از فرصت در آن وضعيت، لباسى سبك مى پوشيدند ودرحالى كه عرق از سر و روى شان مى ريخت، به استنساخ و تحقيق وتصحيح متون حديثى اشتغال داشتند.
وقتى سخن محقق طباطبايى به اينجا مى رسيد، لحن سيّد بزرگوار عوض مى شد، سر
1.ـ در باره مرحوم شيخ شير محمد همدانى و تلاش هاى خستگى ناپذير او در جهت حفظ و احياء آثار گرانقدر اماميه، رجوع شود به مقاله «مثابرة أعلام الامامية فى حفظ و احياء تراث الطائفة: الشيخ الهمدانى نموذجا» نوشته محمد باقر انصارى زنجانى، در فصل نامه تراثنا، شماره ۷۳ و ۷۴، ص ۱۲۵ ـ ۲۱۵.