سه نامه از محدث نورى به علامه سيد ناصر حسين - صفحه 155

اين مقدمه را با سخن يكى از پژوهشگران معاصر به پايان مى بريم:
«اين بزرگان در زمان خود، با نبود امكانات و خون دل خوردن بسيار وتلاش هاى طاقت فرسا، وظيفه خود را به خوبى انجام دادند.ولى امروزه همه امكانات براى كارهاى علمى و خدمت به تشيع....مهيّاست... و اگر امروز، از اين فرصت طلايى براى معرفى تشيع به جهان استفاده نكنيم، بدون ترديد فردا مسئول خواهيم بود» (مختارى، طرح تدوين كتابشناسى بزرگ شيعه، ص 105 ـ 106)

2 ـ متن نامه ها

نامه اول (1) ۱

بسم الله الرحمن الرحيم
معروض ميدارد.مدّت ها است كه عازم مزاحمت و تصديعم، توفيق مساعدت نمى كند.و پيوسته اَعذار داخليه وخارجيّه و نفسانيه وجسدانيّه، موجود [است ]. و عمده، همان خذلان وبى سعادتى است كه...نشود. گاه گاه خود رامذكور خاطر عاطر كرده، يادى ازلطف ها و محبتّ هاى مرحوم خلد آشيان (2) ـ كه لذّت آن هنوز در كام است ـ نمود.
با همه اين اَعذار، معترف به تقصير ومستدعىِ عفو و صفح.

فإنّك من اهل بيت قيل فيهمملكنا، فكان العفو منّا سجيّة
خطوط شريفه رسيد.خطّ مورّخ 12 ربيع الآخر، در اوائل ماه مبارك رسيد.
مستدعى [است] كه هر وقت بناى ياد آورى و بنده نوازى است، در ظهر خط بنويسيد: «در بغداد، به توسّط عمدة التجّار حاجى محمد اسماعيل تاجر مازندرانى يا عمدة الأعيان آقا محمد هاشم تاجر شيرازى در سامره، به فلان برسد».
خطوطى كه در باليوذ خانه (3) مى آيد از آن صفحات، مى ماند تا صاحبانش بروند بگيرند. حقّ رساندن به بلاد ديگر ندارند. خطّ مى ماند كه اربابش نمى دانند، مگر كسانى كه معهود باشند.
جناب حكيم محمد مهدى صاحب (4) ـ سلّمه الله ـ بااعجب حالت، در كربلاى معلى ملاقات شد. وعده مفّصل در نجف اشرف، مواظب گذاشتم كه ايشان را بياورد خانه.

1.ـ توضيح ذيل اين شماره ها، در بخش سوم (تعليقات) خواهد آمد.

صفحه از 165