توحيد از ديدگاه قرآن و نهج‏ البلاغه (1) - صفحه 52

سبحان اللّه عمّا يصفون الاّ عباداللّه المخلصين (الصافّات، 160) دستور صريح داده است. مراد از عباد مخلصين (به فتح لام) همان بندگان معصوم و حجّت هاى خدا هستند.
بر همين اساس، علماء بزرگوار اسلام تصريح كرده اند كه اسماء الله توقيفيّه است و كسى حق ندارد كه خدا را به اسم يا صفتى كه ثبوت قطعى از شرع ندارد توصيف كند. ميرزاى قمى (ره) در قوانين در بحث اطّراد (از علائم حقيقت) از اطلاق كلمه متجوّز، «سخّى» بر خدا منع كرده و دليل آن را توقيفيّت اسماء الله ذكر كرده است. شيخ مفيد، (به نقل صاحب توضيح المراد) در اوائل المقالات مى فرمايد : «انّه لا يجوز تسمية البارى تعالى الاّ بماسمّى به نفسه فى كتابه، او على لسان نبيّه صلى الله عليه و آله وسلم او سمّاه به حججه من خلفاء نبيّه. و كذلك اقول فى الصفات. و بهذا تطابقت الاخبار عن ال محمّد...». علامه حلّى پس از بحث درباره الم و لذّت و بيان اين كه لذّت (عقلى) به معناى ادراك ملايم است، مى فرمايد : «و اما اللذة بهذا المعنى ، فقد اتفق الاوائل على ثبوتها لله تعالى، لانّه مدرك لاكمل الموجودات، اعنى ذاته فيكون ملتذّا به. و االمصنف (ره) كانّه قد ارتضى هذا القول. و هو مذهب ابن نوبخت من المتكلمين، الاّ ان اطلاق االملتذّ عليه يستدعى الاذن الشرعىّ»
بـر همين اساس، بر شيخ الرئيس ـ كه بر خداى متعال اطلاق مبتهج نموده است ـ اعتراض شده است. عبارت ابن سينا در اشارات اين است : (ج 3، ص 329)
«اجلّ مبتهج بشى ء و هو الاوّل بذاته، لانّه اشدّ الاشياء ادراكا لاشدّ الاشياء كمالاً، الذى هو برى ء عن طبيعة الامكان والعدم، و هما منبعا الشرّ ولا شاغل له عنه، والعشق الحقيقى هو الابتهاج بتصور حضرة ذاتٍ.... والاول عاشق لذاته من ذاته عشق من غيره او لم يعشق، و لكنّه ليس لا يعشق من غيره، بل هو معشوق لذاته من ذاته و من اشياء كثيرة غيره»
برخى از طرفداران فلاسفه، در مقام دفاع از شيخ برآمده اند و گاهى توقيفيّت اسماء را منكر شده اند و گاهى به جمله «يامرتاح» كه در دعاء جوشن كبير (بند 65) آمده است استدلال كرده اند، چه آن كه مرتاح به معناى خرّم و شاد آمده است و مبتهج نيز همين معنى را دارد.
اين دفاع صحيح نيست، زيرا با وجود آيه كريمه «سبحان الله عمّا يصفون الاّ عباداللّه المخلصين» (صافات، 160) جايى براى انكار توقيفيّت نمى ماند. به علاوه كلمه مرتاح كه در

صفحه از 53