نفاق از ديدگاه اميرالمؤمنين عليه ‏السلام - صفحه 64

آن حضرت عليه السلام نخستين ستونى را كه نفاق بر آن پايه گذارى مى شود، هوى و هوس، قرار دادند و سپس با چهار مفهوم محدوده آن را تعيين كردند. يكى آنكه هوى و هوس موجب تمايل انسان به ظلم و ستم مى شود. ظلم به مفهوم نهادن چيزى در غير موضع و جاى نامناسب است و ظالم كسى است كه زياد مرتكب ظلم مى شود. آن كس كه از جادّه حق منحرف مى شود و در طريق عدالت نيست، خواهان آن مى شود كه به ديگران زور بگويد و با شكستن حريم قانونى و انسانى آنان، پاسخگوى هوى و هوس خود باشد. پس خواه ناخواه به حقوق ديگران نيز تجاوز مى كند. در عين حال هوى و هوس راهنماى او در بهره مندى از لذائذ جسمانى به صورتى بى مهابا مى شود و به او فرمان مى دهد در اين معنا پاى از حد تعادل فراتر نهد. چنين كسى وقتى عنان اختيارش را به هوى و هوس سپرد، خواسته و ناخواسته مبتلا به سركشى و عصيان گرى در تجاوز به تمامى حدود الهى گشته است.
طبق فرمايش اميرالمؤمنين عليه السلام سهل انگارى، دومين پايه و ستون نفاق است. امام عليه السلام چهارچوب سهل انگارى را با چهار مفهومِ ديگر معين نمودند، از جمله سهل انگارى در فريب خوردن انسان.
عمل ريائى آن عملى خواهد بود كه در انجام آن، نيتّى غير از تقرّب خداوند مدّنظر است. مسلّما چنين عملى در بردارنده معناى نفاق است و ثمره اى جز شرك خفى ندارد، همچنانكه امام صادق عليه السلام فرمود: لا تُراءِ بِعَمَلك مَن لا يُحْيِي وَ لا يُميِتُ، وَلا يُغْنِي عَنْك شَيْئا، وَ الِرّياءُ شَجَرَةٌ لا تُثْمِرُ اِلاّ الشِّرْك الْخفىَّ، وَ أَصْلُها النَّفاقُ۱.
پايه سوّم از ستونهاى نفاق، خشم ورزى تعيين شده است. اصولاً خشم سبب انحراف طبع انسان از مجارى سالم آن است. زمانى كه غضب بر اركان وجودى انسان استيلا يافت، سر تا پاى او را به بند مى كشد، چراغ عقل را خاموش مى كند و قدرت ادراك و تميز را از انسان ساقط مى نمايد. در اين هنگام چه بسا اعمالى از انسان خشمگين و غضبناك سر زند كه در حالت عادى حتى تصورش را نمى كند و حاضر نيست مرتكب آن

1.ـ بحارالانوار، جلد ۶۹، صفحه ۳۰۰.

صفحه از 77