نفاق از ديدگاه اميرالمؤمنين عليه ‏السلام - صفحه 66

دوستى و محبت، از آنجا ناشى مى شود كه آدمى در نفس و ذات خود، ذلّت و خوارى بيابد. و آن كس كه نفس خود را شريف و بلند مرتبه دانست، نفاق را بر خود ننگ و عار مى داند. به عبارتى منافق مجبور است برخلاف ميل خود، تواضع، مداهنه و كوچكى كند.

زشتى نفاق

منافق با داشتن رذايل اخلاقى فراوان، از صدق و راستى و جمال و زيبايى اخلاقى بى بهره است. و كسى كه فاقد هر گونه مزاياى معنوى است، هرگز نمى تواند مزيّت آفرين باشد و زيبايى و نيكى را به ديگران منتقل سازد. منافق، سخنش را به محبت و دوستى مى آرايد، ولى درونش منجلابى از زشتى و پليدى است، پس با وجود تمام تصنّعات و به شكلى ناخودآگاه، ظاهرش از آن زشتى و پليدى نشانى خواهد داشت. اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: ما أَقْبَحَ بِالإِنْسانِ أَنْ يَكُوَنَ ذاوَجْهَيْنِ. چه زشت است براى آدمى كه دورو (صاحب دورو) باشد. يعنى با مردم به نفاق رفتار كند و ظاهر و باطنش با هم موافق نباشد۱ . آنچه بيش از همه چهره نفاق را در نزد انسان كريه و زشت مى سازد، بى آبرويىِ انسانِ دو رو نزد حق تعالى است، زيرا كه فرمود:
اِيّاكَ وَ الِّنفاقَ فَإِنَّ ذاالْوَجْهَيْنِ لا يَكُونُ وَجيها عِنْدَاللّهِ. بر توست، دورى از نفاق با مردم، زيرا انسان دورو، نزد خدا منزلتى ندارد.۲

ايمان منافق

على عليه السلام ايمان منافقان را چنين توصيف مى فرمايد:
وَ للاِيمانِ حالاتٌ وَ مَنازِلٌ يَطُولُ شَرْحُها، وَ مِنْ ذلِكَ أَنَّ الإِيمانَ قَد يَكُونُ عَلى وَجْهَيْنِ: إِيمانٌ بِالْقَلْبِ وَ إِيمانٌ بِاللِّسانِ، كَما كانَ إِيمانُ الْمُنافِقِينَ عَلى عَهْدِرَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله وسلم لَمّا قَهَرَهُمْ بِالسَّيْفِ، وَ

1.ـ همان، جلد ۶، ص ۹۷، حديث ۹۶۶۳.

2.ـ همان جلد ۲، ص ۳۰۴، حديث ۲۶۹۴.

صفحه از 77