نفاق از ديدگاه اميرالمؤمنين عليه ‏السلام - صفحه 70

عَلانِيتَهُ. فَوَيلٌ لِلْمُنافِقِ مِنَ النّارِ. 1 و امّا علامت منافق چهار چيز است: ضميرش همه فسق و فجور است، زبان او برخلاف قلب او، و قول او برخلاف فعل او، درون و باطنش برخلاف ظاهر او است، پس واى بر منافق از آتش جهنّم.
اميرالمؤمنين عليه السلام درباره دوستى و رفاقت منافقان مى فرمايد: مَنْ كَثُرَ نِفاقُهُ لَمْ يُعْرَفْ وِفْاقُهُ. 2 هر آن كس كه نفاق او بسيار باشد، وفاقِ او دانسته نمى شود. كسى كه نفاق او بسيار باشد (در ظاهر با كسى اظهار دوستى كند و در باطن چنان نباشد) و مردم اين معنا را از او دريافته باشند، در آن هنگام كه بخواهد با كسى واقعا دوستى كند و موافق باشد، ديگر كسى بر او اعتماد نمى كند و اين چنين، تمام آثار و نشانه هاى دوستى او را به حساب نفاق او مى گذارند. و معلوم نيست با چه چيز و چه كس موافق و با چه چيز و چه كس مخالف است. هم چنان كه فرمود: شُكْرُ الْمُنافِقِ لايَتَجاوَزُ لِسانَهُ 3 . شكر(سپاسگزارى) منافق، از زبان او فراتر نمى رود.
تنها به زبان شكرى مى گويد و شكر او به دل و اركان ديگر سرايت نمى كند، زيرا كه او را در دل اعتقادى نباشد، و اگر به اركانِ ديگر عبادتى كند، چون او اعتقادى ندارد، به مجرّد ظاهر و صورت آن است. و شكر او عبادت نيست بلكه محض وزر و عصيان است، و آن در حقيقت شكر زبانى نباشد، بلكه شكر بودنِ آن به مجرّد لفظى است كه بر زبان مى راند.
از ديگر صفات منافق، خودبزرگ بينى و تملق گويى او نسبت به خودش است:
المنافق لِنَفْسِهِ مُداهِنٌ وَ عَلَى النّاسِ طاعِنٌ.منافق نسبت به خودش تملق گويى و غلّ و غش مى كند و بر مردم طعنه زننده است. 4
به عبارتى مى توان گفت: منافق به خودش دروغ مى گويد و بر وجدان خويش سرپوش

1.ـ بحارالانوار، جلد۱، ص ۱۲۰ ـ ۱۲۲.

2.ـ شرح غررالحكم، جلد ۵، ص ۲۳۵، حديث ۸۱۳۶.

3.ـ همان، جلد ۴، صص ۱۵۹ـ۱۶۰، حديث ۵۶۶۲.

4.ـ همان، جلد ۲، ص ۱۰۹، حديث ۲۰۰۸.

صفحه از 77