جدّه پدرى مادرش، عالمه فاضله، آمنه بيگم دختر مجلسى اوّل و خواهر مجلسى ثانى است و از اين رو، از اوّلى به جدّ (جدّ مادرى) و از دومى به خال تعبير مىكند. وى شاگرد سيّد صدرالدين قمى، شارح وافيه و آقا جمال خونسارى بوده است.
چون مدّتى در بهبهان ساكن بود، لقب بهبهانى يافت؛ ولى براى تحصيل و زندگى شهر كربلا را برگزيد و سرانجام در سال 1205 ق در كربلا، از دنيا رفت (باقر علمى ز دنيا رفت = 1205) و در همانجا مدفون شد. وى آثار فراوانى از خود به يادگار گذاشت كه به برخى از آنها اشاره مىكنيم:
إبطال القياس، الاجتهاد و التقليد (در ردّ اخباريان شيعه)، أحكام العقود، أصول الإسلام و الإيمان، التعليقة البهبهانيّة (كه در همين مقال بدان اشارهاى دارد) و دهها اثر مفيد ديگر.
بى گمان، مهمترين كار وحيد بهبهانى مبارزه علمى بىامانى بود كه با علماى اخبارى شروع كرد و سرانجام آنان را شكست داد. راه او توسط شاگردان برجستهاش مثل: مرحوم سيّد مهدى بحرالعلوم، سيّدجواد حسينى صاحب مفتاحالكرامه، سيّد على طباطبايى صاحب رياض المسائل، شيخ جعفر كاشف الغطاء ميرزاى قمى صاحب قوانين الاصول و ديگران دنبال شد. (براى اطّلاعات بيشتر نك: ريحانة الادب 1 / 51 ـ 52؛ هدية الاحباب / 100؛ تاريخ فقه و فقهاى گرجى / 259، 260).
حسن اين مقال در آن است كه مؤلّف آن، رئيس علماى اصولى شيعه در قرون متأخّر و كسى است كه ساليانى دراز، عَلَم مخالفت علمى با اخباريان شيعه برافراشته و آنان را شكست داده است. اگر كسى نداند كه اين اثر از كيست، بى گمان فكر خواهد كرد كه عالمى اخبارى آن را به رشته تحرير درآورده است. نكتههاى پژوهشى جالبى در اين مقاله وجود دارد كه خوانندگان از آن بهره خواهند برد.