نكته‏ هاى پژوهشى - 4 - صفحه 181

ستايش راويان به كار مى‏برند.
9. اين تعبير كه راوى از بزرگان و مشايخ اجازه است، به طور معمول، بر حُسن راوى دلالت دارد. از گفتار برخى علماء معلوم مى‏شود كه اين تعبير دلالت بر وثاقت راوى مى‏كند و از گفتار برخى ديگر به نظر مى‏رسد كه راوى در بالاترين درجات وثاقت و جلالت قرار دارد. البتّه شهيد ثانى رحمه‏الله اعتقاد دارد كه مشايخ اجازه، احتياجى به نصّ در تزكيه و پاك دانستن ديگران، ندارند. گفته شده: تعديل به اين شكل، طريقه بسيارى از علماى متأخّر بوده است.
10. اينكه راوى، وكيل ائمّه عليهم ‏السلام است در تعليل و جهت آن گفته شده است: امامان بزرگوار، افراد فاسق را وكيل خود نمى‏كرده‏اند.
11. اينكه راوى از كسانى باشد كه روايت ثقه و شخص با جلالت را ترك يا تأويل مى‏كند؛ در حالى كه به روايت او استدلال مى‏كند و آن را بر ديگرى ترجيح مى‏دهد؛ يا روايت خاصّى را در قبال روايت آن دو (ثقه و شخص با جلالت در روايات) مى‏آورد. در اين نكته، وجه تأمّلى است.
12. يكى از دلايل ترجيحِ روايت اين است كه راوى حديث، حديث زياد و فراوانى نقل كرده باشد. و از نظر شهيد اوّل رحمه‏الله در صورت عدم طعن نسبت به وى، مى‏شود به روايت اين راوى عمل نمود.
از علّامه حلّى رحمه‏الله نقل شده كه فرموده است: از اسباب قبول روايت، يكى همين مورد فوق است. گفته شده: از شواهد وثاقت، همين مورد است.
همچنين گفته شده: اين از اسباب حسادت بر وى است يا دليل قوّت راوى است، از اين تعبير بهتر آنكه گفته شود راوى «كثير السماع» است؛ يعنى: شنيدن احاديث توسّط راوى، زياد صورت گرفته است.
13. يكى ديگر از ترجيحات اينكه راوى از كسانى باشد كه اصحاب ما از او يا از كتاب او روايت نقل مى‏كنند؛ زيرا اين نقل روايت، از نشانه‏ها و امارات اعتماد بر

صفحه از 179