گزارشى از جلسات نقد و بررسى كتاب «مكتب در فرآيند تكامل» - صفحه 170

مى‏داند، از لحاظ تكوين تكامل پيدا مى‏كند، اين با فرض الهى بودن آن مكتب ناسازگار است، چرا كه از طرف خداوند ارائه شده است. امّا از منظر دريافت كننده مكتب، دو حالت مى‏توان در نظر گرفت: يا داده‏ها به تدريج از جانب ارائه‏كننده مكتب رسيده است يا عوامل بيرونى مانع رسيدن آن شده‏اند. مثلاً دين اسلام در طول 23 سال شكل گرفت و احكام آن به تدريج به دريافت كنندگان آن ارائه شد. يك عامل تدريج ممكن است فهم تدريجى مخاطبان از مرادات آورنده باشد. طبيعى است كه فهم ما از مرادات آورنده ممكن است در طول زمان تكامل پيدا كند. گاهى ممكن است آورنده مكتب مطالبى را ارائه كند، اما عوامل بيرونى مانع از رسيدن آن به دريافت كننده گردد. حال مى‏گوييم: يكى از نقاط ضعف اصلى اين كتاب، غفلت از اين عوامل بيرونى، يا دست كم بى‏التفاتى به آنها، در مقام بررسى تاريخى آنچه مؤلف آن را «تكامل مكتب» مى‏نامد، بوده است.
از منظرى ديگر، پرسش جدّى اين است كه بررسى‏هاى مؤلّف در اين زمينه، آيا معطوف به آورنده است يا دريافت‏كننده؟ چه عواملى موجب شده است كه در طول سه قرن براى دريافت كنندگان مكتب، تكامل رخ دهد؟ آيا شيوه ائمّه به مثابه «آورنده»، موجب اين تكامل تدريجى بوده است؟ اينكه مثلاً امام در چه شرايط و تنگناها و دشوارى‏هايى زندگى مى‏كرده است و چگونه با توجه به آن شرايط تصميم مى‏گرفته است كه مطالبى را بيان كند و مطالبى را بيان نفرمايد. يكى از نقدهاى اساسى به اين كتاب، عدم ترسيم كامل وضع سياسى و شرايط تاريخى اجتماعى است كه بر مناسبات بين ائمه عليهم ‏السلام و اصحاب و شاگردان و مراجعان ايشان حاكم بوده است.
براى مثال، شكل‏گيرى بيرونى مذهب فقهى و كلامى تشيّع، بسيار متفاوت از مكتب اهل سنت بوده است، با اين بيان كه منظومه اعتقادى و فقهى آنها كاملاً

صفحه از 172