گزارشى از جلسات نقد و بررسى كتاب «مكتب در فرآيند تكامل» - صفحه 173

2- امامت ائمه از نظر شيعه، از طريق نصّ است و مهمترين سند امامت يك امام، منصوص بودن اوست.
3- ميراث اصلى و معتبر كه از امامان شيعه به دست ما رسيده، در كتابهاى مقدم حديث نقل شده است و چيزى نيست كه نقل نشده باشد.
4- در فهم ميراث حديثى، نمى‏توان ادعا كرد كه اصحاب ائمه از ما بهتر مى‏فهميده‏اند.
5- محدثان نخستين بين روايات اصيل و ساختگى خلط كرده و به دليل ناآشنايى با پيچيدگى‏ها و ترفندهاى جاعلان حديث، بين دو گونه روايت درست و نادرست تفكيكى نكرده‏اند.
اين مبانى را مى‏توان از مقدمه كتاب استخراج كرد. بهتر بود مؤلف محترم، قبل از ورود به بحث، ارزيابى انتقادى خود را درباره متون و منابع مورد استفاده خود در اين كتاب مطرح مى‏كردند. ايشان نگفته‏اند كه كدام احاديث كافى را قبول ندارند، يعنى كدام روايتِ آن را از حيث انتساب به امام صحيح مى‏شمرند و كدام را برساخته راويان؛ يا دست كم ملاكشان در پذيرش درستى انتساب روايات چيست؛ و يا مثلا فرق بين كتاب محاسن و كافى از نظر ايشان چيست؟ و يا فرق بين رجال نجاشى و كشى چيست؟ مؤلف از تمامى اين منابع استفاده مى‏كند و چون ادعا مى‏كند كه محدثان بين احاديث اصيل و برساخته تفكيك قائل نمى‏شدند، ايشان بايد مشخص مى‏كرد كه چگونه از اين منابع بايد استفاده كرد. متاسفانه جاى اين بحث در مقدمه ايشان خالى است.
در مقدمه به نكته ديگرى نيز اشاره مى‏كنند كه در دوره غيبت صغرى و آغاز غيبت كبرى دو مكتب كلامى در شيعه وجود داشته است: مكتب قم و مكتب بغداد. معرّف صادق افتراقات بين اين دو مكتب، دو كتاب «اعتقادات» و «تصحيح

صفحه از 172