مقدّمه
شخصيّت انسانى متشكّل از منظومهاى اعتقادى و تركيبى روانى ـ عاطفى است كه در روند متعالى خود، به شكلگيرى اراده و عزمى مىانجامد كه رفتار آگاهانه و هدفمندى را به دنبال دارد.
اسلام به اقتضاى واقعگرايى و فطرى بودنش، همه اين ابعاد را مورد توجّه قرار مىدهد تا هماهنگى انسان را با مسيرى كه اهداف الاهى آفرينش او را برآورده سازد، تضمين كند. اين همان چيزى است كه در آيات قرآن و سنّت شريف نبوى، شاهد آنيم. حضرت على عليه السلام مىفرمايد: «عقلها پيشواى انديشهها، انديشهها پيشواى دلها، دلها پيشواى حواس و حواس پيشواى اندامهاى آدمىاند.» (5: ج 1، ص 96)
از آنجا كه روايات وارده از ائمّه اهل بيت عليهم السلام ـ هم با بررسى ظاهر آنها و هم از راه تأكيد بسيار روشنى كه در سخنان خويش در اين باره دارند (2: ج 18، ص 58؛ 4: ج1، ص 53) ـ پرشكوهترين تعبير را از قرآن و سنّت نبوى دارند، مىبينيم كه آن بزرگواران عليهم السلام بر ابعاد ياد شده، انگشت مىگذارند و تعبير مطلوبى از آن ارائه مىدهند. ما در اين مقاله، بر كتاب «الكافى» به عنوان قديمىترين منبع حديثى تأليف شده در قرن چهارم هجرى و مهمترين منبع حديث از نظر اماميها، به لحاظ اشتمال بر روايات بسيار زيادى كه مورد توجّه و اعتماد آنان است، تأكيد مىكنيم و با اينكه به صحّت همه آنچه مرحوم كلينى رحمهالله روايت كرده، باور نداريم، ولى تكيه بر آنها را مىپذيريم؛ زيرا او خود در مقدّمهاش يادآور شده كه روايات گردآورى شده را از كسانى نقل كرده كه به علم آنها اطمينان داشته؛ هر چند برخى را در شمار نوادر ياد كرده است. و چنان كه در روايت نيز آمده است، بر لزوم استناد تنها به روايات مورد اتّفاق نظر ـ و نه نادر يا غير متعارف ـ تأكيد مىكنيم. در پايان مقاله، به اين نكته نيز اشاره خواهد شد. در اينجا، در پى رسيدن به تصويرى از قرآن هستيم كه طى