قرآن كريم در آيينه روايات « اصول كافى » - صفحه 165

آنان عليهم ‏السلام در تفسير و علوم قرآنى، بيش از ديگران است.
همه اينها نيز به معناى قائل شدن به تحريف نيست. كلينى جمع كننده روايات و دايرة المعارف نويس رواياتى است و رواياتى را كه به استناد آنها اطمينان دارد، نقل مى‏كند. اين به معناى ايمان داشتن به همه محتواى آنها نيست؛ به ويژه آنكه چنين رواياتى را در باب «النوادر» آورده كه آن را مشمول فرموده امام على عليه ‏السلام مى‏سازد كه فرمود: «نادر و استثنايى را به كنارى بگذار.» از آن مهم‏تر، اين روايات، نه بر تحريف كه بر اختلاف در تعيين آيات يا بنا بر روايت ديگرى كه كلينى نقل كرده، به تحريف معنوى يا به اختلاف در ترتيب آيات و جز آن، دلالت دارد.
ولى «تكفير» موضوعى است كه «شيخ محمّد ابوزهرة» در اطلاق آن به «مرحوم كلينى» شتابزدگى به خرج داده و در واقع به او ستم روا داشته است. استاد بزرگوار ما سيّد محمّدتقى حكيم اين موضوع را مورد بررسى قرار داده مى‏گويد: «نقل اين احاديث در بخش روايات استثنايى و نادر و تعارض آنها با روايات نقل شده ديگر وى و لزوم مطرح ساختن آنها به لحاظ شيوه‏اى كه براى خود در نظر گرفته است و نيز عدم ملازمت ايمان به صدور چنين روايتى ـ اگر چنين ايمانى وجود داشته باشد ـ و ايمان به محتواى آنها، همه و همه، موجب ردّ قطعى چنين اخبار و روايات و ايمان وى به عدم تحريف است. گو اينكه اگر او قائل به تحريف بود، دعوى شيخ كاشف الغطاء و ديگران در اجماع اماميّه بر عدم تحريف ـ در حالى كه معمولاً نمى‏توان شيخ كلينى را ناديده گرفت ـ درست نبود.» (1: ص111)
ولى مجدّدا تكرار مى‏كنم كه در «الكافى» روايتى وجود ندارد كه آشكارا تحريف قرآن از آن برداشت شود. آنچه باعث اين توهّم شده، نقل چنين رواياتى در «نوادر» است و بنابراين او از اين تهمت مبرّا و عامل نشر قرآن و شكل‏دهىِ قرآنى و منحصر به فرد انسانهاست.

صفحه از 166