(نك: كافى 1 / 202) از روايتى ديگر، چنين استفاده مىشود كه مردم بعد از رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلمنياز به حجّت دارند و حجّت خدا كسى است كه اطاعتش بر مردم واجب و لازم است و چنين كسى ناگزير بايد به قرآن عالِم باشد. (نك: كافى 1 / 169 ـ 168)
پس حجّيّت وقتى معنا پيدا مىكند كه قول و فعلِ حجّت، روشنىبخش و رافع مشكلات و اختلافات باشد و اين همان معناى علم است. به نور علم، مسائل بر امام عيان مىشود و او مىتواند در هر زمينهاى، حرف آخر را بگويد و حجّت را بر مردم تمام كند.
رابطه علم و عصمت
عصمت در لغت به معناى منع و حفظ است و همه انواع حفظ را در بر مىگيرد. (لسان العرب 12 / 404 ـ 403) اما از نظر احاديث، معصوم كسى است كه از محارم الاهى امتناع و اجتناب كند. (معانى الاخبار / 132)
امتناع و اجتناب، فعل شخص معصوم است؛ امّا توفيق و تسديد الاهى نيز در عصمت نقش دارد. توفيق و تسديد الاهى نيز از طريق افاضه علم است. امام رضا عليه السلام مىفرمايد: هنگامى كه خداوند بندهاى را براى «سرپرستى» امور بندگانش بر مىگزيند، سينهاش را براى اين امر گشاده مىگرداند و چشمههاى حكمت را در قلبش به وديعه مىگذارد و به او علم الهام مىكند... پس او معصوم و مؤيّد است. (كافى 1 / 202)
در برخى روايات، قرآن (نك: معانى الاخبار / 132) و در برخى روح القدس (نك: كافى 1 / 266 و 272) عامل تسديد و حفظ الاهى معرّفى شدهاند كه اينها هر دو، از منابع اساسى علم اماماناند. پس روشن است كه منشأ عصمت، علم موهوبى الاهى است و علم به عمل و پيامدهاى آن، موجب حفظ انسان از ارتكاب اعمال ناشايست شده و او را به امور صواب ترغيب مىكند. اميرالمؤمنين عليه السلام در اين باره مىفرمايد: