اراده خداوند از ديدگاه ثقة الاسلام كلينى - صفحه 47

حال، كلينى ضابطه صفت فعل را اتّصاف به دو طرف ضد (11: ج 1، ص 110) و قاضى سعيد قمى، حدوث (10: ج 2 ص 465) و علّامه طباطبايى انتزاع از مقام فعل (10: ج2، ص 465) دانسته‏است.

نگاهى به اخبار معصومين عليهم ‏السلام

هم طورى كه اشاره شد، نظريّه صفت فعل بودن اراده، مستنبط از اخبار امامان معصوم عليهم ‏السلام است. كلينى در كافى، بابى از ابواب «كتاب التوحيد» را به رواياتى اختصاص داده كه برخى از آنها درباره صفت فعل بودن اراده و برخى ديگر، درباره ساير صفات افعال است. مجموع صفاتى كه در آن روايات، به عنوان صفت فعل مطرح شده‏اند، عبارت‏اند از: مشيّت، اراده، غضب، رضا و سخط. البتّه مقصود، حصر صفات افعال، در اين چند مورد نيست، بلكه موارد ياد شده نمونه‏هايى است كه به كمك آنها مى‏توان براى تشخيص صفات ذات و صفات فعل، به قاعده‏اى كلّى دست يافت. چنان‏كه كلينى پس از نقل آنها به بيان آنچه خود از روايات استنباط كرده، پرداخته است.
ما در اينجا تنها به نقل رواياتى مى‏پردازيم كه درباره اراده و مشيّت، وارد شده است و از نقل بقيّه خوددارى مى‏كنيم. ذكر روايت مربوط به مشيّت، به لحاظ اين است كه معناى آن همان معناى اراده يا نزديك به آن است.
صفوان‏بن يحيى مى‏گويد: از امام هفتم عليه ‏السلام تقاضا كردم كه مرا درباره فرق اراده خدا و اراده مخلوق، آگاهى بخشد. حضرتش فرمود:
الإرادَةُ مِنَ الخَلقِ الضَّميرُ و ما يَبدُولَـهُم بَعدَ ذلِك مِنَ الفِعلِ. (11: ج 1، ص 109)
اراده خلق همان امر نهان، و فعلى است كه به دنبال آن، پديد مى‏آيد.
صدرالمتألّهين معتقد است كه مقصود از «ضمير» همان امورى است كه در نهاد انسان پديد مى‏آيد؛ يعنى تصوّر فعل و تصديق به فايده و عزم و اراده‏اى كه به دنبال آنها پديد مى‏آيد و منجر به حركت عضلات و صدور فعل مى‏شود. (7: ج 6 ص 356)

صفحه از 57