سپس امام كاظم عليه السلام درباره اراده حق فرمود:
وَ اَمّا مِنَ اللّهِ فَإرادَتُهُ إحداثُهُ لا غَيرُ ذلِكَ لِاَنَّهُ لا يُرَوّي وَ لايَهِمُّ وَ لا يَتَفَكَّرُ.و امّا اراده خداوند همان احداث و ايجاد است، نه غير آن؛ زيرا او از تروّى و اهتمام و انديشيدن، منزّه است.
بكيربن اعين مىگويد: از امام صادق عليه السلام پرسيدم: علم و مشيّت خداوند دو تاست يايكى؟ فرمود:
العِلمُ لَيسَ هُوَ المَشيئَةُ. ألا تَرَى أنَّكَ تَقُولُ: سَأفْعَلُ كَذا إن شاءَ اللّهُ وَ لا تَقَولُ: سَأفْعلُ كَذا إن عَلِمَ اللّهُ؟ فَقَولُكَ إن شاءَ اللّهُ دَلِيلٌ عَلى أَنَّهُ لَم يَشَأْ. فَإذا شآءَ كانَ الَّذي شاء كَما شآء وَ عِلْمُ اللّهِ السّابقُ للمشيئة. (11: ج 1، ص 109)
علم مشيّت نيست. نمىبينى كه مىگويى: اگر خدا بخواهد، فلان كار را مىكنم و نمىگويى: اگر خدا بداند، فلان كار را مىكنم؟ اينكه مىگويى: اگر خدا بخواهد، دليل اين است كه نخواسته و هر گاه بخواهد، همان كه خواسته، انجام مىگيرد. و علم خدا پيش از مشيّت است.
از اين روايت، معلوم مىشود كه ميان صفات ذات و صفات فعل، تقدّم و تأخّر است و اگر بگوييم: صفت ذات، قديم و صفت فعل، حادث است، بى راهه نرفتهايم. به همين جهت است كه شخصيّتى چون محمّدبن مسلم ـ كه از رجال برجسته حديث است ـ از حضرت صادق عليه السلام نقل كرده است:
المَشيئةُ مُحْدَثَةٌ. (همان: ج 1، ص 110)
مشيّت حادث است.
عاصمبن حميد از آن حضرت سؤال كرد كه آيا اراده، ازلى است؟ امام عليه السلام در پاسخ او فرمود:
إنَّ المُريدَ لايَكُونُ إلّا لِمُرادٍ مَعَهُ، لَم يَزَلِ اللّهُ عالِما قادِرا ثُمَّ أَرادَ. (همان: ج 1، ص 109)