اراده خداوند از ديدگاه ثقة الاسلام كلينى - صفحه 52

گفته نمى‏شود: خداى متعال قدرت دارد كه بداند؛ و گفته نمى‏شود: قدرت ندارد كه نداند؛ زيرا در علم، شائبه‏اى از فعل نيست.
با اينكه نگارنده در برابر مقام والاى مجلسى، سر تعظيم فرو مى‏آورد، ولى نقد علمى منافاتى با تعظيم و تكريم ندارد. درست است كه در علم شائبه فعل نيست؛ ولى مشكل عبارت، به قوّت خود باقى است.
از آنجا كه محدّث بزرگ و شارح سترگ، از توجيه خود قانع نبوده است، در ادامه مى‏گويد:
و يُحتَمَلُ أن يَكُونَ الواوُ لِلحال، وَ الحاصِلُ أنَّ مَن لايَقدِرُ أن لايَعلَم، كَيفَ يَصِحُّ أَن يُقالَ لَهُ: يَقدِرُ أن يَعلَمَ؛ (همان)
محتمل است كه واو، حاليّه باشد؛ يعنى كسى كه قدرت ندارند كه نداند، چگونه صحيح است كه گفته شود: قدرت دارد كه بداند؟
اين توجيه هم رفع مشكل نمى‏كند؛ زيرا در اين صورت، معناى فرمايش كلينى اين است: قادر است كه بداند؛ حال آنكه قادر نيست كه نداند.
اشكال و اندماج از ناحيه عدم قرائت صحيح عبارت پيدا شده است؛ ولى بنا بر قرائت نگارنده، اشكال و اندماجى نيست.

2. جايگاه اراده

متكلّمان و حكماى مسلمان و همه فرق اسلامى بر اينكه خداى متعال مريد است، اتّفاق نظر دارند؛ ولى در معناى آن اختلاف كرده‏اند. (3: ج 4، ص 128) برخى اراده را به معناى علم به مصلحت فعل و برخى به معناى عدم مغلوبيّت و برخى چون اشاعره وجبائيها زائد بر علم دانسته‏اند. برخى گفته‏اند: اراده قديم و برخى گفته‏اند: حادث است. بر حسب اقوال مختلف، اراده خداى متعال ميان صفت ثبوتى و سلبى و صفت ذاتى و صفت فعلى در نوسان است. (4: ص 402) كلينى مى‏فرمايد:

صفحه از 57