اراده خداوند از ديدگاه ثقة الاسلام كلينى - صفحه 56

به هر حال، قَبض و قَدر، از مصاديق عدم جود است و بسط از مصاديق جود. البتّه هر دو طرف آن، مطابق حكمت است؛ لذا فلاسفه در تعريف جود مى‏گويند:
إفادَةُ ما يَنبغي لا لِعِوضٍ. (1: ج 2، ص 5)
بخشش چيزى كه سزاوار است، بدون عوض.
مطابق تعريف فوق، اگر بنده‏اى در خور بخشش چيزى نباشد، مشمول جود واقع نمى‏شود. مثالى كه براى آن آورده‏اند، دادن كارد است به دست كسى كه در خور آن نيست. (همان) درست مثل اينكه تيغ را به دست زنگى مست يا علم را به ناكس ببخشند.


تيغ دادن در كف زنگى مستبه كه آيد علم ناكس را به دست

نتيجه

1. در باب صفات ذات و صفات فعل، تا زمان علّامه مجلسى، دو نظريّه مطرح شده است: يكى اتّصاف و عدم اتّصاف به ضدّين و ديگرى حدوث و قدم. كلينى موافق نظريّه اوّل است. بعدها نظريّه ديگرى مطرح شده كه در اين نوشتار، مجال بحث پيرامون آن نيست. ۱
2. كلينى بدون هيچ دغدغه‏اى با توجّه به تعريفى كه براى صفت ذات و صفت فعل آورده، اراده را از صفات فعل شمرده است. مجلسى و جمعى از بزرگان، مانند: قاضى سعيد و مفيد و صدوق و علّامه طباطبايى نيز در اين باره، دغدغه‏اى نداند؛ ولى در بيان مجلسى به عنوان شارح كافى، شائبه يك تناقض هست و به همين جهت، مورد نقد اين نوشتار واقع شده است.
3. صرف نظر از اينكه قاضى سعيد مبناى كلينى را درباره صفت فعل، مورد نقد قرار داده است، نگارنده برخى از مثالهاى كلينى را بر مبناى خود او نيز به بوته نقد سپرده است.

1.نظريّه سوم از علّامه، طباطبايى در نهاية الحكمه است. او معتقد است كه صفات ذات از مقام ذات و صفات فعل از مقام فعل انتزاع مى‏شوند. (۹: ص ۲۹۶)

صفحه از 57